
آدام اسمیت را پدر علم اقتصاد میدانند. اما اقتصاد متعارف امروزی «پسری است که نشانی از پدر ندارد». بررسی تفکرات اسمیت نشان میدهد که او، به همان اندازه که نگران ورود بیمبالات دولت به تجارت بود، از خطر فعالیت آزادانۀ سوداگران نیز بیم داشت. اما این نگرانی در متون و تحلیلهای اقتصادیِ پس از او انعکاس چندانی نیافته است. کسی چه میداند، شاید «دستی نامرئی» در کار بوده تا تصویری غیرواقعی از تفکرات آدام اسمیت ترسیم کند.
ایان — اگر نام یک اقتصاددان تابهحال به گوشتان خورده باشد، آن نام احتمالاً آدام اسمیت است. او شناختهشدهترین اقتصاددان است، و معمولاً از او بهعنوان پدر «علم ملالآور» نام میبرند.
علاوهبر این، تصویری که معمولاً از او ترسیم میشود او را نهتنها یکی از اولین حامیان نظریۀ اقتصاد که از حامیان ارجحیت بازار بر برنامهریزی دولتی میداند. به عبارت دیگر، اسمیت حالا هم بهعنوان پدر علم اقتصاد شناخته میشود و هم بهعنوان یک ایدئولوگ راست سیاسی. اگرچه این دو ادعا بهشکلی گسترده مورد پذیرش قرار گرفته، اما در بهترین حالت اشتباهی گمراهکننده و در بدترین حالت دروغی تمامعیار است.
در شهرت فراگیر اسمیت بهعنوان یک اقتصاددان میتوان دست سرنوشت را بهخوبی دید، چرا که اسمیت بیشتر عمرش را بهعنوان یک اندیشمند دانشگاهی در عزلت صرف کرده بود. او، که استاد فلسفۀ اخلاق دانشگاه گلاسگو بود، در حوزههای علم اخلاق، سیاست، فلسفۀ حقوق، و سخنوری تدریس میکرد و در اکثر دوران کاریاش بهواسطۀ اولین کتابش، نظریۀ احساسات اخلاقی [۱] (۱۷۵۹)، شناخته میشد. او را از نظر حرفهای میتوان یک فیلسوف دانست، بهخصوص به این خاطر که رشتۀ «اقتصاد» در قرن نوزدهم ظهور کرد، یعنی زمانیکه مدتها از مرگ اسمیت میگذشت. …