
بچهها آزمایشگاه تشخیصهای پزشکی پدر و مادرند. اگر ساکت و آرام باشند، به افسردگی و ناتوانی در تعامل متهم میشوند، اگر شور و شر زیادی به پا کنند، برچسبِ بیشفعالی میخورند. اگر نگران امتحانشان باشند، «امتحانهراس» میشوند، و اگر نگران نباشند، «اختلال تمرکز حواس» در انتظارشان است. دوران کودکی طی این سالها بهطور بیسابقهای پزشکینه شده است. اما آیا واقعاً این فرایند کودکان را توانمند میکند یا ناتوان؟
اسپایکد — از چند سال قبل که مطالعۀ کودکی و والدگری را آغاز کردهام، متوجه افزایش گزارشهای هشداردهندهای شدهام که ادعا میکنند دربارۀ وضعیت نگرانکنندۀ سلامت روان خردسالان نوشته شدهاند. ظاهراً، هر ساله، شمار مشکلات روانیای که به کودکان آسیب میزند بیشتر میشود. این گزارشها نوعاً مدعیاند که «مشکل بزرگتر از آن چیزی است که فکر میکنیم» و احتمالاً بدتر از این هم خواهد شد. از قرار معلوم، هر چه بگذرد، کودکان بیشتری دچار بیماریهای روانی خواهند شد.
این هفته نوبت گروه حامی چایلدلاین [۱] بود که آژیر خطر را به صدا درآورد. به گفتۀ چایلدلاین، افزایش افسردگی در میان کودکان و نوجوانان باعث شده است تا «تعداد جلسات مشاوره رکورد بزند». گروه مزبور میگوید، طی دو سال گذشته، شمار کودکانی که برای معالجۀ اضطراب در جلسات درمانی شرکت کردهاند شصت درصد افزایش یافته است. پیتر وَنلس از موسسۀ ان.اس.پی.سی.سی اعلام کرد که «اضطرابْ مشکلی روزافزون است که امروزه بر زندگی کودکان سایه افکنده و خیال رفتن ندارد».
روشن نیست که ونلس به چه طریقی رشد اضطراب را اندازهگیری کرده است. اضطراب بخشی درونی از تجربۀ انسانی است. از زمان برآمدن مدرنیته، تحلیلگران هر دورهای زمانۀ خودشان را «عصر اضطراب» خواندهاند. اضطراب به …