موج‌سواری با کانت و سارتر<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

موج‌سواری با کانت و سارتر

روزگاری، سخت کارکردن فضیلت بود؛ شاید امروز کارنکردن فضیلت باشد

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۱ دقیقه مطالعه

bookmark
موج‌سواری با کانت و سارتر

اخلاق پروتستانی، که وبر آن را روحِ سرمایه‌داری می‌دانست، بسیار بر کارکردن تأکید می‌کرد. همکار مارکس و منتقد بزرگ سرمایه‌داری، فریدریش انگلس، نیز معتقد بود که آنچه میمون را به انسان تبدیل کرد کار بود. دیگران نیز، از کانت تا سارتر، هر کدام به‌نوعی بر اهمیت و فضیلت کار صحه می‌گذاشتند. کارکردن به‌مثابۀ جوهر انسانیت ایده‌ای بسیار جاافتاده است، اما چه‌بسا همین ایده وضعیت کرۀ زمین را به موقعیت دردناک کنونی‌اش رسانده باشد.

لیترری هاب — در گذشته‌ای نه‌چندان دور، در روزهای تاریکِ پیش از چهل ساعت کار در هفته، افراد عادی دائماً مشغول کار بودند، بی‌آنکه فرصتی داشته باشند تا کاملاً استراحت کنند، یا به حال خود باشند و ول بچرخند، یا خلاقیتی به خرج دهند و شاید به موج‌سواری بروند. خوشبختانه انقلابی در تاریخ رخ داد. از اوایل دهۀ ۱۹۴۰، جنبش کارگری موفق شد روزهای کاری را محدود و آخر هفته‌ها را تعطیل کند و به مرخصی‌های دوره‌ای برای غالب کارگران دست یابد. اقتصادِ پس از جنگ به‌سرعت رشد کرد. بسیاری از مردم در این فرهنگِ جدیدِ فراغت به ساحل می‌رفتند و معانی جدیدی [از زندگی] را کشف می‌کردند. امروزه، در شیوۀ آسوده‌بالانه‌ترِ ما در سرمایه‌داری، یک موج‌سوار معمولی می‌تواند فرصت‌هایی برای موج‌سواری در سراسر جهان داشته باشد و در دامانِ موج‌های بهتر این روزها از شور و سرزندگی سرشار شود و، در برابر فشارهای کاری، احساس سبکی کند و به‌گونه‌ای عمل کند که انگار می‌تواند کل معنای تجربۀ انسانی را در عمل سادۀ موج‌سواری بیابد.

مقصودم شور و شعفی درجه‌یک است، دست‌کم در لحظه‌های اوج‌گرفتن امواج، در پیش‌رفتنی پرشور و پر از هیاهو و فریاد، حس آسان‌شدن همه چیز، احساسی دل‌انگیز، دقایقی طلایی. انگار می‌شود آسوده بود و چند تاکوی …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۶ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (زمستان ۱۳۹۶) منتشر شده است.