
برای بسیاری از استادان دانشگاه، همایشهای دورهای در سراسر دنیا هم فال است و هم تماشا. آنها در این همایشها از جدیدترین تحقیقات مطلع میشوند، همکاران خودشان در دیگر کشورها را میبینند، فرصتهای شغلی و علمی به دست میآورند و سیر و سیاحتی هم میکنند. اما همایشها برای دستۀ دیگری هم بسیار جذاباند: مأموران امنیتی و سرویسهای رنگارنگ جاسوسی که تلاش میکنند دانشمندان تأثیرگذارِ سایر کشورها را به دام بیندازند.
گاردین — یک مأمور سیا آرام به در اتاق هتل کوبید. پس از نطقهای اصلی و پنلهای بحث و شام، شرکتکنندگان همایش برای استراحت شبانه رفته بودند. رصد سمعی و بصری اتاق نشان میداد عوامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که مراقب دانشمندان هستهای بودند، خوابیدهاند، ولی او هنوز بیدار بود. او با اطمینان خاطر بهتنهایی در را باز کرد.
به روایت یک فرد آشنا با این واقعه که حدود یک دهه پیش رخ داد، آژانس [۱] ماهها زمینهسازی کرده بود. آژانس، از طریق یک شرکت صوری تجاری، بودجه و ساماندهی همایش در یک مرکز پژوهش علمی خارجی را ترتیب داده بود که شک و تردیدی برنمیانگیخت. سخنرانان و مهمانان را دعوت کرده بود، و مأموران خود را بین خدمتکاران آشپزخانه و دیگر کارمندان جا داده بود، فقط به این خاطر که بتواند آن کارشناس هستهای را به خارج از ایران بکشاند، چند دقیقه او را از نگهبانانش جدا کند، و رو در رو به او پیشنهادی بدهد. در دقایق آخر یک مانع میرفت که برنامهها را به هم بریزد: هدفْ هتلش را عوض کرد، چون هتل توصیهشدۀ کنفرانس ۷۵ دلار گرانتر از آن رقمی بود که بالادستیهای او در ایران حاضر بودند پول بدهد.
آن مأمور سیا، برای نشاندادن صمیمیت و حسننیتش، دست روی قلبش گذاشت و گفت: «سلام حبیبی! من از سیا آمدهام، …