
جملهای مشهور به چرچیل منتسب است که میگوید: «جوانی که سوسیالیست نباشد دل ندارد و پیری که سوسیالیست باشد مخ ندارد.» شاید بهتعبیری آرزوهای آمارتیا سنِ ۸۳ساله برای دنیایی خوب و برابر که در آن کسی از سوءتعذیۀ مفرط در رنج نباشد، در دنیای ترامپ و برکسیت، حکمِ همان «سوسیالیسم در پیری» را داشته باشد. بااینحال، سن ناامید نیست و معتقد است گفتوگوهای عمومی میتواند نجاتبخش باشد.
گاردین — آمارتیا سن یکی از بزرگترین اقتصاددانانِ زندۀ جهان است. او مسلمانان، هندوها و بهخصوص زنان فقیری را با چشمان خود دیده که در دوران تجزیۀ هند و پس از آن میان مرگ و زندگی دستوپا میزدهاند. سِن در سال ۱۹۳۳ در مانیکانج متولد شده است که درحالحاضر در بنگلادش قرار دارد. او تمام مدت زندگیاش را بر این عقیده تأکید کرده که هیچ جامعۀ خوبی به هیچ بهانهای نمیتواند انسانی را در چنین شرایطی قرار دهد. چنین نابرابریهایی تحملناپذیرند، چه در جهان توسعهیافته و چه در جهان درحالتوسعه. علم اقتصاد، در کنار ریاضیات و فلسفۀ اخلاقی که در آن جای گرفته، وظیفۀ رسیدگی به این واقعیتها را بر عهده دارند.
محافظهکاران با زیرکی میگویند جامعهْ واحدی فردی نیست، بلکه مجموعی است از افرادی که ارزشها و ترجیحاتشان جمعپذیر نیست و از همین رو نمیتوانند دربارۀ آنچه خیر اجتماعی به حساب میآید انتخابهای درستی داشته باشند. سِن و برخی دیگر با این دیدگاه مخالف بودند و، در مقابل آن، نظام فکری جدیدی پدید آوردند. این نظام فکری ریشه در این باور دارد که اقدامات جمعی میتواند بهشکلی مؤثر رفاه انسان را افزایش دهد. همچنین، علیرغم تلاش راستگرایان برای اثبات اینکه همۀ اقدامات مردمی محکوم به شکستاند، سن …