
فرق انسان شریر با شیطان چیست؟ انسانها هر چقدر هم که در منجلاب شرارت فرو روند باز بارقهای از امیدِ رستگارشدن در آنها باقی است، اما شاخصهٔ شیطان نداشتنِ همین امید است. شیطان شر مطلق است و تصویر او برای قرنهای متمادی یکی از اصلیترین پایههای شناخت آدمی از نیک و بد بوده است. باوجوداین، شیطان همیشه بهشکل واحدی ظاهر نشده است. مشخصاً امروزه ما شیطان را بسیار متفاوت از انسانهای پیشین تجسم میکنیم.
هجهاگ ریویو — شیطان دیگر آن شیطان قدیمی نیست. چند روز پیش وقتی اتفاقی در شبکهٔ فاکس دیدمش بسیار دستیافتنی به نظرم رسید، البته نه در بخش خبری، که معمولاً در آن با چهرهای بهمراتب بهتر ظاهر میشود، بلکه در نمایشی کمدی که از یک کتاب کمیک اقتباس شده بود. نقش ضدقهرمان لوسیفر را، که عنوان نمایش از اسم او گرفته شده، مردی از اهالی کاردیف با ظاهری کاملاً موجه بازی میکرد و موهای مرتب و لباس اتوکشیده اما غیررسمیِ او مبهمترین رعب بورژوازی را در او بروز میداد. او بهسان تازهبهدورانرسیدهها آرام و قرار نداشت و دقیقاً به سبک و سیاق آنها بود.
این روزها داستان شیطان چنین است. درحالیکه تصاویر و نسخههای خطیِ قرونوسطایی شیطان را بلندقامت، با نگاهی خشمگین و نفَسی آتشین و متعفن و نیشهایی بیشمار نشان میدهند، اما امروزه تصویر مرجع از دشمنِ باستانیِ نوع بشر اغلب موجودی است پالایششده، هرچند دارای خطا، کمی تراژیک و بیش از آنکه بهطرز محسورکنندهای وسوسهانگیز باشد صمیمی است. او بههرحال جاه و منزلت و معمولاً تشویشهای وجودی [۱] خود را دارد.
و این مایهٔ ننگ است، نه صرفاً به این دلیل که فکر میکنم بیزاری از اهریمنِ قدیمی ایدهٔ خوبی است، بلکه به این خاطر که ظاهر جدیدِ او از جداییِ شخصیتش از …