
نیویورکر — کشف اینکه میتوانید با تبلیغ کالا برای نوجوانان پول دربیاورید به اوایل دهۀ چهل میلادی بازمیگردد، از همان زمانی که اصطلاح «فرهنگ جوانان» برای اولین بار در آثار مکتوب به چشم خورد. وقوع آن رویدادها در آن برهۀ خاص دلیلی داشت: دبیرستان. در سال ۱۹۱۰، بیشترِ جوانان کار میکردند، فقط چهارده درصد از افراد چهارده تا هفدهساله همچنان به تحصیل در مدرسه ادامه میدادند. بااینهمه، در سال ۱۹۴۰، این رقم به هفتادوسه درصد رسید. فضای اجتماعی تازهای بین وابستگی کودکی و استقلال بزرگسالی باز شده بود و گروه سنی جدیدی پا به عرصه گذاشته بود:«جوانان».
نرخ تحصیل در دبیرستان همچنان روند افزایشی داشت. تا سال ۱۹۵۵، هشتادوچهار درصد از آمریکاییهایی که در سن دبیرستان بودند به مدرسه میرفتند (این رقم در اروپای غربی شانزده درصد بود). سپس، بین سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۶۹، میزان ثبتنام در دانشگاه در ایالات متحده بیش از دو برابر شد، و گروه سنی «جوانان» از یک بازۀ چهارساله به بازهای هشتساله تبدیل شد. تا سال ۱۹۶۹، دیگر طبیعی بود که همهجا حرف از سبک و سیاق، ارزشها و سلایق جوانان باشد: حدود نیمی از جمعیت کمتر از بیستوپنج سال داشتند.
در حال حاضر، کمی کمتر از یکسومِ جمعیت زیرِ بیستوپنجسال هستند، اما جوانان هنوز هم مصرفکنندۀ بزرگ بسترهای رسانههای اجتماعی، سرویسهای استریم، بازیهای رایانهای، موسیقی، مُد، گوشیهای هوشمند، اپلیکیشنها و هر نوع کالای دیگر هستند، از اسکیتبردهای موتوردار گرفته تا بطریهای آبِ سازگار با طبیعت. برای حفظ گردش این بازار و برای آنکه صنعت مشاوره چیزی برای فروش به مؤسساتی داشته باشد که میخواهند کارکنان جوان خود را درک کنند (یا به عبارت دیگر، بهرهوری آنها را بالا ببرند)، …