
لندن ریویو آو بوکس — روزنامۀ چاینا دیلی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۷ گزارشی منتشر کرد دربارۀ رستورانِ باربیکیویی در پکن. این رستوران لیویهدائو («نیشتر» [۱]) نام داشت و به مشتریانی تخفیف میداد که میتوانستند ثابت کنند، اخیراً، در نشریهای علمی مقاله منتشر کردهاند. این رستوران ضریبِ تأثیرِ [۲] -آماری براساس تعداد میانگین ارجاعاتی که مقالههای منتشره در مجله، طی دو سال پس از انتشار، دریافت میکنند- نشریه را میگرفت و آن را تبدیل به معادلی نقدی میکرد تا از صورتحساب کاسته شود.
ضریب تأثیر در دهۀ ۱۹۶۰ ابداع شده بود تا کمکی باشد برای کتابدارهای دانشگاهی، تا بتوانند در این باره تصمیم بگیرند که از کدام نشریات در مجموعهشان نگهداری کنند. این معیاری معقول برای قوت نشریههاست. اما توزیع ارجاعاتْ اریب [۳] است: اکثر ارجاعات به خاطر کسر کوچکی از مقالههاست، درحالیکه ارجاع به اکثر مقالهها، اگر هم ارجاعی داده شده باشد، اندک است. بنابراین ضریب تأثیر کاربردِ چندانی، بهمنزلۀ راهنمای کیفیت مقالهای خاص، ندارد: هیچکس نباید مقالۀ علمی را براساس نشریهای که در آن چاپ میشود قضاوت کند. بیشتر افرادی که در حوزۀ پژوهش کار میکنند این را میدانند، اما ازآنجاکه فهم مقالههای علمی برای غیرمتخصصان دشوار است، و چون باخبرماندن از تمام متون مربوطه سخت است، مقاومت دربرابر وسوسۀ ارزیابی آثار علمی بهوسیلۀ معیاری واحد و ساده، هرچند مندرآوردی، سخت است. درنتیجه، ضریب تأثیر بدل به شاخص اعتبار شده است. مقالهای که در لنسِت با ضریب تأثیر کنونی ۶۰ منتشر میشود، حتی پیشازآنکه کسی آن را بخواند، ارزشی بسیار بیشتری دارد از مقالهای که در عرضهگاهی تخصصی همچون کلینیکال ژنتیکس، با ضریب تأثیر ۴.۴، منتشر میشود. تعجبی …