ذهن وجود ندارد<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

ذهن وجود ندارد

اصطلاحات «ذهن» و «ذهنی» نامشخص، آسیب‌زا و گیج‌کننده هستند. باید از شرشان خلاص شویم

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۵ دقیقه مطالعه

bookmark
ذهن وجود ندارد

ایان — حتماً تابه‌حال برایتان پیش آمده که کسی بگوید افکار، احساسات، یا ترس‌هایتان همگی «در ذهنتان هستند». من می‌خواهم چیز دیگری بگویم: چیزی به اسم ذهن وجود ندارد و هیچ‌چیز ذهنی نیست. من اسم این را «نظریۀ نبودن ذهن» گذاشته‌ام. این نظریه کاملاً با این ایده همخوان است که آدم‌ها آگاه هستند و فکر، احساس، باور، میل و چیزهایی از این دست دارند. ولی با این ایده همخوان نیست که آگاه‌بودن، یا فکر، احساس، باور و میل‌داشتنْ ذهنی است یا بخشی از ذهن است یا اینکه ذهن آن‌ها را انجام می‌دهد.

نظریۀ نبودنِ ذهن نمی‌گوید که آدم‌ها «صرفاً بدن» هستند، بلکه می‌گوید وقتی با انسانی مواجه می‌شویم، نباید فکر کنیم او به یک «ذهن» و یک «بدن» تقسیم‌پذیر است یا می‌توانیم ویژگی‌هایش را دقیقاً به «ذهنی» یا «غیرذهنی» تقسیم کنیم. شایان ذکر است در زبان یونانیِ هومری اصطلاحاتی وجود ندارند که بتوان آن‌ها را دقیقاً معادل «ذهن» و «بدن» دانست. در آثار هومر، انسان مجموعه‌ای است از اجزایی که با هم در ارتباط هستند، مثلاً می‌خوانیم «روحِ درون سینه‌ام مرا به پیش می‌برد» یا «دست و پایم مشتاق است». در علوم شناختی و زیست‌شناسی هم برداشتی مشابه از انسان وجود دارد: مجموعه‌ای از سامانه‌های هوشمند و دارای همپوشانی که تقریباً به‌طور مداوم با هم در ارتباط هستند.

اصطلاحات ذهن و ذهنی برای مقاصد بسیار زیادی به کار برده می‌شوند و تاریخچۀ پرفرازونشیبشان باعث شده معانی مختلفی پیدا کنند. این اصطلاحات همچنین مبهم و گمراه‌کننده هستند، خصوصاً در برخی از حیطه‌های مهم علم و پزشکی. نظریۀ نبودنِ ذهن انکار نمی‌کند که وقتی کسی از ذهن و ذهنی حرف می‌زند، بالاخره دارد راجع به چیزی حرف می‌زند -‌حتی معمولاً راجع به چیزهای خیلی مختلفی صحبت می‌کند. گاهی …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۲۲ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (بهار ۱۴۰۱) منتشر شده است.