من 27 سال پیش یک متاورس ساختم؛ متاورس آن موقع افتضاح بود، الان هم افتضاح است<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

من 27 سال پیش یک متاورس ساختم؛ متاورس آن موقع افتضاح بود، الان هم افتضاح است

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۳ دقیقه مطالعه

bookmark
من 27 سال پیش یک متاورس ساختم؛ متاورس آن موقع افتضاح بود، الان هم افتضاح است

آتلانتیک — در اتاقکی در فروشگاه تِدز‌فیش‌فِرای در شهر ترویِ ایالت نیویورک بود که من و دوستم، دانیِل بِک، طرح‌های اولیه و کلی‌مان برای ساخت یک متاورس را آماده کردیم. نوامبر ۱۹۹۴ بود، درست زمانی که وبِ گرافیکی داشت به اتفاقی نو تبدیل می‌شد و به‌ نظرمان می‌آمد وبِ سه‌بعدی می‌تواند تغییرات کوچکی در ادامۀ این مسیر باشد. در نسخه‌ای که از متاورس [۱] طراحی کرده بودیم، سِرور می‌توانست هویت اشیا و مکان آن‌ها را در دنیای مجازی دنبال کند و می‌توانستی از اشیا در جایی مشخص خروجی سه‌بعدی بگیری و آن را روی هارد درایوی مستقل از سی‌دی‌رام بارگذاری کنی. این اتفاق معنای خاصی داشت: سرعت دانلود مودم‌هایی که بیشترِ کاربران استفاده می‌کردند کمتر از ۶۵ بیت در ثانیه بود و شرکت اِی‌اُاِل [۲] آن‌قدر سی‌دی‌رام صادر می‌کرد که می‌شد، هر هفته، لس‌آنجلس را سنگ‌فرش کرد.

خیلی شفاف بگویم، ایدۀ اصلی به‌هیچ‌وجه مال من و دانیل نبود. امیدوار بودیم رؤیایی را که نیل استیونسن در کتابش، اسنو کرش [۳]، در سال ۱۹۹۲ طرح‌ریزی کرده بود از نو خلق کنیم. هر دویمان آن‌قدر که باید آگاه نبودیم که متوجه باشیم اسنو کرش در یک پادآرمان‌شهر رخ داده است و استیونسن به این دلیل یک جهان زیبای مجازی را مسلم فرض می‌کرد که جهان بیرونی آن‌قدر ناخوشایند شده بود که دیگر کسی نمی‌خواست در آن زندگی کند، اما ما جوان و بی‌تجربه بودیم و باور داشتیم متاورسِ ما غوغا می‌کند. (البته، ایدۀ استیونسن هم در اصل مال او نبود. تصور او از متاورس مدیون رمان نام‌های واقعی [۴] (۱۹۸۱) از وِرنِر وینج و مجموعه رمان‌های ویلیام گیبسون در دهۀ ۸۰ میلادی بود. این دو نویسنده نیز، هر دو، وام‌دار دستگاه شبیه‌ساز سنسوراما [۵] بودند که مورتون هِیلیگ در سال ۱۹۶۲ اختراع کرد. …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

۱like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۲۲ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (بهار ۱۴۰۱) منتشر شده است.