اشاره: مصاحبه با پرسشِ نخست مصاحبهگر شروع نمیشود بلکه پرسشِ نخست، فرصتِ پنهانی از آن مصاحبهشونده است. میزان تأثیرگذاری و ماندگاری هر گفتوگو نیز به همین پرسشی بستگی دارد که مصاحبهشونده، مصاحبهگر را در آن میدان به چالش میکشد. طرحِ چنین پرسشی مبنای محاسبۀ سود و ضرر در منافعِ مشترک نیست، بلکه این پرسش همچون بارقهای است که میخواهد مرزِ همافقبودن ما را روشن نگه دارد. برخلاف آنچه که در ادامه خواهید خواند، پرسش ابتدایی نه از سمتِ ما بلکه از جانبِ استاد دکتر بهشتی متوجه ما شد. ایشان پرسیدند که «چرا بهسراغ کوزانوس رفتهاید؟» گرچه همان موقع کوشیدم تا به این پرسش پاسخی بدهم، اما تا همین لحظه که در دقایق پایانی آمادهسازی نشریه هستیم، این پرسش همچنان برایم زنده است. طبیعتاً از ما انتظار میرود تا علاوه بر براهینی که در کتب و مقالات بر اهمیت کوزانوس آمده است، دلایلِ دیگری را نیز مبنی بر ضرورتِ توجهِ ما به این شخصیت اقامه کنیم.
اینک ما در دورانی قرار داریم که حدود شش سده از زمانۀ حیاتِ کوزانوس فاصله دارد. در این بازۀ زمانی نسبتاً طولانی، عصرِ جدید نهتنها بسیاری از امکاناتِ نخستین خود را بهظهور رسانده است، بلکه ما با جلوهها و ظهوراتی چنان تازه و خیرهکننده مواجه هستیم که دشوار است آنها را نتیجۀ یک فرآیند تاریخی در نظر بگیریم. گویی به پدیدههای قارچگونه عادت کردهایم و از این رو موضوعات میتوانند بر طبق مُد، سلیقه و دلخواهِ ما حائز اهمیت گردند. اگر چنین باشد، پس ما نتوانستهایم بار و مسئولیتِ فلسفه را به دوش کشیم و فعالیتمان بیش از پیگیریِ یک سرگرمی نخواهد بود.
سرچشمۀ فعالیتِ ما به اشتیاقِ ما برمیگردد و اگر این شور در ما نمیبود پرسشی هم متوجهمان نمیشد. اما آیا شورمندی ضامن و مُمِدّ مسئولیتپذیری ما در اندیشیدن است؟ مگر نه اینکه «بازی» نیز با غوغا و هیاهو برپا میشود؟ از این رو، پرسشِ استادمان -که بیش از آنکه یک پرسش تخصصی و فنی باشد، یک تحذیرِ انسانی است- سنگ محکی است تا بدانیم مشغول به چه هستیم و هدفمان چیست. در پاسخ به این پرسش، شاید مناسب باشد به خود کوزانوس برگردیم. او نیز در محاورۀ مرد عامی در نقطهای قرار میگیرد که لاجرم باید در مورد مهمترین ویژگیِ ذهنِ انسان یعنی «اشتیاقِ اندازهگیری چیزها» صحبت کند. کوزانوس این عملِ ذهن را اینچنین موجه میسازد که «ذهن این کار را برای نیل به قدر و اندازۀ خودش انجام میدهد. چرا که ذهن، یک معیارِ زنده است که با اندازهگیری چیزهای دیگر، به توانایی خودش نائل میآید. زیرا مرتکبِ تمامیِ این کارها میشود تا خودش را بشناسد». [۲] پاسخ و موضعِ کوزانوس میتواند پاسخ ما نیز باشد، البته اگر در این فعالیت جدی باشیم.