
اوایل سال ۲۰۲۰ پس از آنکه ویروس مرموز کرونا سر و کلهاش از چین پیدا شد و بهسرعت جهان را درنوردید، سال جدید که آرام و بیسروصدا شروع شده بود بهیکباره پرهیاهو شد. تصاویری دلخراش از بیمارانی در راهروهای بیمارستانی در ایتالیا که به دستگاه اکسیژن وصل بودند بهسرعت در گزیدۀ اخبار جای گرفت. وحشت سراسر غرب را فرا گرفته بود. دولتها که تا پیشازاین به شهروندانشان گفته بودند همه چیز خوب است، ناگهان، سر همه فریاد میزدند که در مکانی پناه بگیرند و از تمام ارتباطات انسانی اجتناب کنند. مثل این بود که غربِ مدرن دوباره با مرگ سیاه روبهرو شده باشد.
ایان — اوایل سال ۲۰۲۰ پس از آنکه ویروس مرموز کرونا سر و کلهاش از چین پیدا شد و بهسرعت جهان را درنوردید، سال جدید که آرام و بیسروصدا شروع شده بود بهیکباره پرهیاهو شد. تصاویری دلخراش از بیمارانی در راهروهای بیمارستانی در ایتالیا که به دستگاه اکسیژن وصل بودند بهسرعت در گزیدۀ اخبار جای گرفت. وحشت سراسر غرب را فرا گرفته بود. دولتها که تا پیشازاین به شهروندانشان گفته بودند همه چیز خوب است، ناگهان، سر همه فریاد میزدند که در مکانی پناه بگیرند و از تمام ارتباطات انسانی اجتناب کنند. مثل این بود که غربِ مدرن دوباره با مرگ سیاه [۱] روبهرو شده باشد.
مخاطبان غربی، بیآنکه خاطرۀ زندهای از چنین صحنههایی در یاد داشته باشند، به سراغ ادبیات جاودانی آخرالزمانی رفتند تا بتوانند از وضعیت سر دربیاورند. اما، درحالیکه سنتهای باستانیِ آخرالزمانی علل معنوی را عامل فروپاشی تمدنها میدانستند، ما، که موجودات مدرنی هستیم، چیزی را اختیار کردیم که تصور میکردیم گفتمانی «علمی» است -ژانری معروف به زوالپژوهی [۲]. برخی از محققان مدرن مانند ادوارد گیبون، …