دربان عصر مدرن
نیکلاس کوزایی (نیکلاس کربس [۲]، معروف به کوزانوس، ۱۴۰۱-۱۴۶۴) از اصیلترین و خلاقترین عقول قرن پانزدهم است که بهانحای مختلفی توسط اندیشمندان بسیاری توصیف شده است؛ مثلاً الکساندر کویره [۳] از او بهعنوان «آخرین فیلسوف بزرگِ دوران زوال قرونوسطی» نام میبرد، یا «متفکر گذار» در میانۀ عالَم قرونوسطی و جهان مدرن، لقبی است که فردریک کاپلستون به او میدهد [۴] ، همچنین رادُلف هابست او را «دربان عصر مدرن» مینامد. [۵] گرچه او تأثیراتی بر کپرنیک، کپلر، برونو و بهطور ضمنی بر دکارت داشته اما شخصیتی یکه و تنها بدون هیچ خلف واقعی است. درست است که فیلسوفان ایدهآلیستِ آلمانی به او ابراز علاقه داشتهاند اما احیای جدی تفکر او توسط ارنست کاسیرر بهجریان افتاد. کاسیرر فیلسوف نوکانتیای بود که کوزانوس را «اولین اندیشمند مدرن» نامگذاری نمود، نامی که در آثار کارل یاسپرسِ اگزیستانسیالیست نیز پیدا است. [۶] کاسیرر کوزانوس را از بابت این نقطهنظر که اشیاء باید در قالب مقولاتی از فاهمۀ خودِ ما فهمیده شوند، با کانت مقایسه میکند. [۷] دیگر صاحبنظران علیالخصوص الکساندر کویره [۸]، هانس گادامر [۹]، هانس بلومنبرگ[۱۰] ، ورنر بایروالتس [۱۱] و کارستن هریس [۱۲] همه و همه او را بهنحوی پیشگام و نویدگر مدرنیته میدانند. در عین حال، چشمانداز او بهطور ذاتی محافظهکار و دنبالهروی سنت است و همانگونه که بلومنبرگ دریافته است، کوزانوس قصد دارد تا سنتزِ قرونوسطایی [=وحدت متافیزیک یونانی با الهیات مسیحی] را حفظ کند.
کوزانوس یک مَدرسیِ اومانیست، اصلاحگر کلیسا[۱۳]، دیپلماتِ پاپ و کاردینالِ کاتولیک بود. او در طی دورۀ حیاتش تلاش کرد تا کلیساشناسیِ پاپی و شورایی، مسیحیتِ شرقِ یونانی و مسیحیتِ غربِ …