
تا ماه ژوئن ۱۹۵۶ که سال اولِ دورۀ دکتری ام به پایان رسید، چیزهایی نوشته و گرد آورده بودم که، به نظر، کم از رسالۀ دانشگاهی نداشت. آن زمان، اقتصاددانان دانشگاههای مختلف شیوههای گوناگونی را بررسی میکردند که به کمک آنها میتوان روش تولید را انتخاب کرد. برخی از آنها اختصاصاً به حداکثرسازی ارزش کلِ تولید توجه داشتند و بعضی دیگر میخواستند مازاد عرضه را افزون کنند، در این میان، کسانی هم بر بیشینه سازی سود تمرکز کرده بودند.
اسکرول — تا ماه ژوئن ۱۹۵۶ که سال اولِ دورۀ دکتری ام به پایان رسید، چیزهایی نوشته و گرد آورده بودم که، به نظر، کم از رسالۀ دانشگاهی نداشت. آن زمان، اقتصاددانان دانشگاههای مختلف شیوههای گوناگونی را بررسی میکردند که به کمک آنها میتوان روش تولید را انتخاب کرد. برخی از آنها اختصاصاً به حداکثرسازی ارزش کلِ تولید توجه داشتند و بعضی دیگر میخواستند مازاد عرضه را افزون کنند، در این میان، کسانی هم بر بیشینه سازی سود تمرکز کرده بودند.
هرچه مازاد عرضه بیشتر باشد -در صورت سرمایهگذاری مجدد- ممکن است نرخ رشد هم بیشتر شود و به همین دلیل، در آینده تولید افزایش یابد. توجه به این نکته در کنار تحلیل روشهای تولید که در بالا برشمردم -و تحلیل رویکردهای موجود دیگر- کمک میکرد تا بتوان معیارهای مختلف را، از طریق ارزیابی سِریهای زمانیِ جایگزینِ تولید و مصرف، مقایسه کرد.
اطمینان داشتم که میتوان از طریق ارزیابی تطبیقی سریهای زمانی جایگزین، که از قضا کار جالبی هم بود، منابع بینظم و ترتیب این حوزه را طبقه بندی کرد و، بهدقت، سر و سامان بخشید. روش خودم را «رویکرد سری زمانی» نام گذاشتم. خرسند بودم که میتوانم خطوط کلی روش شناسی عمومی و قابل بحث خود را، درمورد طرحهای …