
جان گری، فیلسوف مشهور بریتانیایی، یکی از منتقدین سرسخت هر ایدئولوژیای است که ادعا کند میتواند راه خوشبختی را به همه نشان دهد، حال چه این ایدئولوژی لیبرالیسم باشد، چه مارکسیسم یا آتئیسم. او در کتاب آخرش، برای پیگیری این عقیده، مسیر عجیبی برگزیده است. گربهها و زندگی خوب تلاشی برای فلسفهورزی با الهامگرفتن از زندگی گربههاست، حیواناتی که نه حسرت گذشته را میخورند، نه برای آینده رؤیا میبافند، بلکه حال و فقط حال را چسبیدهاند.
لسآنجلس ریویو آو بوکس — آکادمی رُس دانشگاهیان را میکِشد. شمار کمی -واقعاً شمار بسیار کمی- از دانشگاهیان هستند که بخواهند یا اصلاً بتوانند ایدههای پیچیده را به زبانی بیان کنند که برای غیردانشگاهیان جذاب باشد. جان گِری یکی از آن روشنفکران نادر است.
استادان دانشگاه بدشان نمیآید کتابهایی را که برای مخاطبانِ عامتر نوشته شدهاند ریشخند کنند. هر چیزی که محبوب و پرطرفدار شود، بهطور بالقوه، جدی تلقی نمیشود. اما حقیقت این است که بیشتر اساتید واقعاً نمیتوانند به طرزی بنویسند، حرف بزنند و حتی شاید فکر کنند که توجه غیردانشگاهیان را جلب کند. دانشگاهیان به دلیل گذراندن سالها آموزش خشک و تخصصی بهسختی میتوانند بینشهای خود را با کسانی بیرون از حوزههای تخصصیِ محدود خود در میان بگذارند. این کار برای گری سخت نیست. کتاب فلسفۀ گربهای: گربهها و معنای زندگی برای طیف گستردهای جذاب است. حتی جالبتر اینکه این کتاب خوانندگانی دارد که جداً عقایدی تند و افراطی دارند.
با قبولِ بیمعناییِ معنایِ زندگی -نکتۀ واقعیِ کتاب همین است- و اینکه عشق و مرگ هیچکدام واقعاً مسئلۀ بزرگی نیستند، بهسختی میتوان دربارۀ افسانۀ پیشرفت انسان، بلاهتِ خودبینانۀ خودمختاری و عقل، نگرش …