
پارسال یکی از بدترین سالهای تاریخ برای مجسمهها بود. در سراسر دنیا، معترضان مجسمۀ رهبران سیاسی و تاریخی را پایین کشیدند، از مجسمههای بردهداران در آمریکا گرفته تا مجسمههای استعمارگران و دیکتاتورها و جنگسالاران در اروپا و آسیا و دیگر جاها. پایینکشیدن و نابودی مجسمهها اقدام نمادینی است که تاریخی طولانی دارد. سرنگونی مجسمۀ صدام حسین بعد از حملۀ آمریکا به عراق، در میدان فردوس بغداد، یکی از پرسروصداترین و البته فریبکارانهترین برگهای این تاریخ است.
گاردین — از جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ تصویری ماندگار به جا ماند و آن سرنگونی مجسمۀ دیکتاتور این کشور، صدام حسین، بود. این تصویر در سراسر دنیا بازپخش میشد و نماد آزادسازی مردم عراق و پیروزی نیروهای ائتلافی بود که آمریکا رهبریاش را به عهده داشت. اما آیا این تصویر حقیقت داشت؟ ساختن مجسمه تلاشی است برای داستانسازی دربارۀ تاریخ. در حمله به عراق، پایینکشیدن مجسمه هم تلاشی برای داستانسازی دربارۀ تاریخ بود. داستان مجسمۀ صدام امکانات و محدودیتهای خلق افسانهها را نشان میدهد.
«عملیات آزادی عراق»، نامی که گردانندگان این عملیات به آن داده بودند، در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ آغاز شد. رهبری این عملیات در دستان آمریکا بود که در رأس «ائتلاف راغبان» [۱] قرار داشت. استرالیا، لهستان، و انگلستان از نیروهای حاضر در این ائتلاف بودند. جرج بوش ادعا میکرد اهداف این عملیات روشن است: «خلعسلاح عراق از سلاحهای کشتارجمعی، پایاندادن به حمایت صدام حسین از تروریسم و آزادکردن مردم عراق». او میگفت «مردم ایالاتمتحده و دوستان و همپیمانان ما نمیتوانند با خطر رژیمی قانونشکن زندگی کنند که با سلاحهای کشتارجمعی صلح جهانی را تهدید میکند ... این نبرد نبردی برای …