همین شما و دوست عجیب و کاریزماتیکتان هم ممکن است یک فرقه باشید<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

همین شما و دوست عجیب و کاریزماتیکتان هم ممکن است یک فرقه باشید

منطق فرقه‌ای چطور در کسب‌وکارها، خانواده‌ها، جنبش‌های سیاسی و دوستی‌ها نمود پیدا می‌کند

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۷ دقیقه مطالعه

bookmark
همین شما و دوست عجیب و کاریزماتیکتان هم ممکن است یک فرقه باشید

بعد از دورۀ دانشگاه، مدتی در نروژ با یک شَمَن زندگی می‌کردم، مردی پرانرژی، با سری تاس و ریشی که به رنگ زرد درآورده بود و کارت ویزیتی که ادعا می‌کرد او پنج‌ هزار سالش است. شغل من مراقبت از حیوان‌های او بود: اسب‌های پونی یال‌بلند -که بی‌حرکت در برف می‌ایستادند تا من آن‌ها را قشو کنم- مرغ‌ها، اردک‌ها و غازها. بهترین نکته‌ای که دربارۀ آن شمن می‌توانم بگویم این است که حیوان‌هایش همگی بسیار شاد بودند.


لیت‌هاب — بعد از دورۀ دانشگاه، مدتی در نروژ با یک شَمَن [۱] زندگی می‌کردم، مردی پرانرژی، با سری تاس و ریشی که به رنگ زرد درآورده بود و کارت ویزیتی که ادعا می‌کرد او پنج‌ هزار سالش است. شغل من مراقبت از حیوان‌های او بود: اسب‌های پونی یال‌بلند -که بی‌حرکت در برف می‌ایستادند تا من آن‌ها را قشو کنم- مرغ‌ها، اردک‌ها و غازها. بهترین نکته‌ای که دربارۀ آن شمن می‌توانم بگویم این است که حیوان‌هایش همگی بسیار شاد بودند.

او معتقد بود که می‌تواند با ذهنش وضعیت آب‌وهوا را تغییر دهد. این کار را هم به‌طرز مسخره‌ای انجام می‌داد، چون روی کاناپه لم می‌داد و روی تغییر آب‌وهوا تمرکز می‌کرد و وقتی دو روز بعد برف می‌بارید می‌گفت «دیدی گفتم؟ کار من بود». من هم سرم را به نشانۀ تأیید تکان می‌دادم. تعدادی دوست -پیرو- هم داشت که قدرت‌هایش را باور داشتند و گاهی برای طبل‌زدن و سرودخواندن به مزرعه می‌آمدند. او به سُنت مشخصی از شمنیسم تعلق نداشت، اما مطمئناً جواز استفاده از خیلی از آن‌ها را برای خودش صادر کرده بود.

با آن شمن زندگی می‌کردم، چون زندگی در مزرعه را دوست داشتم، آن هم به دلایلی که سخت می‌توان بیانشان کرد، چیزی شبیه به جانفری استون آنجا که می‌نویسد «شوری خیال‌پردازانه که بیشتر از آنکه اندیشیده شود تجسم یافته …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۲۱ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (زمستان ۱۴۰۰) منتشر شده است.