یک، ده، صد، هزار<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

یک، ده، صد، هزار

دربارۀ چند موضوع مهم در الهیاتِ ریاضیاتی

نقدنامه علوم انسانی

۱۸ دقیقه مطالعه

bookmark

برای بررسیِ «شناخت» از دیدگاهِ کوزانوس، رسالۀ دربارۀ حدس‌ها آغازگاه مناسبی به نظر می‌رسد. در این رساله، که خطاب به جولیانو سزارینی [۱] نگاشته شده، کوزانوس دستگاهی صوری ساخته است که به تعابیر متافیزیکی و معرفت‌شناختی تن می‌دهد؛ به بیان دیگر، دستگاه حسابیِ ارائه‌شده در این رساله، رابطۀ خدا و جهان و رابطۀ ذهن و معارف ذهنی را به‌شیوه‌ای نمادین به تصویر می‌کشد. اساسِ این نمادپردازی، رابطۀ واحد و اعداد است. برای فهم این دستگاه باید تصوری اجمالی از برخی اصول ریاضیات فیثاغوری داشته باشیم. ریاضیات از نظر فیثاغورث و پیروان او به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود. بخش نخست با کثرت [۲] یا اجزای متشکلۀ یک چیز سروکار دارد و بخش دوم با مقدار [۳] یا اندازۀ نسبیِ آن چیز.

اندازه دو نوع است. اندازۀ ثابت و اندازۀ متغیر؛ اندازۀ ثابت بر اندازۀ متغیر تقدم دارد. کثرت نیز بر دو قسم است. نخست کثرت در نسبت با دیگر چیزها و دوم کثرت فارغ از نسبت، یا کثرت در نسبت با خود؛ کثرتِ فارغ از نسبت، بر کثرتِ نخست تقدم دارد. دانشِ کثرتِ فارغ از نسبت، حساب است و دانشی که به کثرت در نسبت با دیگر چیزها می‌پردازد، موسیقی است. هندسه و نجوم، به‌ترتیب، با مقدارِ ثابت و متغیر سروکار دارند. حساب، مادر علوم ریاضی است. موسیقی، هندسه و نجوم وابسته به حساب‌اند اما حساب یکسره مستقل است.

برای فهم حسابِ فیثاغوری باید تصوری از معنای «موناد» و «عدد» داشت. موناد به معانی متفاوت اما مرتبطی به‌کار رفته است. موناد عبارت است از الف. واحدِ فراگیر یا همه‌شمول. [۴] موناد را «عددِ اصیل، پدرِ خدایان و انسان‌ها» خوانده‌اند. ب. مجموع اعدادی که همچون یک کل ملحوظ گشته است. بنابراین، جهان یک موناد است. هریک از اجزای منفرد جهان نیز نسبت به اجزای تشکیل‌دهندۀ …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۳و۴ مجلهٔ نقدنامه علوم انسانی (بهمن و اسفند ۱۴۰۲) منتشر شده است.