
جامعۀ ما چنان بر محورِ خریدکردن ساخته شده است که خیلی از وقتها، اگر قصد نداشته باشید چیزی بخرید، اصلاً نمیتوانید از خانه خارج شوید. همهجا، از پارکها و خیابانها و دیوارها تا سایتهای اینترنتی مملو از دعوت به خرید است. اما اگر یکروز صبح بیدار شویم و ببینیم خریدکردن دیگر ممکن نیست، چه میشود؟ کتاب جدید جی. بی. مککینون، روزنامهنگار مشهور کانادایی، چنین جامعهای را تصویر میکند: جامعهای که هم به گذشتههای دور شبیه است، هم به آیندههای دور. اما شاید برای امروزمان حرفی داشته باشد.
گاردین — میترسم از آنکه این کتاب یکی از کتابهای بد جِی. بی. مککینون باشد. در میانۀ مصاحبهای که از طریق نرمافزار زوم داشتیم، دوربینم را کج کردم تا در برابرِ نور غروب خورشید تنظیمش کنم، اما از این زاویۀ جدید جعبۀ چیزی که از اینترنت خریدهام بالای شانهام به چشم میخورَد. بارکدش در نوری محو میدرخشد، نمادی از ماتریالیسمِ قرن بیستویکم که تماس ما را زیر نظر دارد.
مککینون در سخنگفتن بسیار مؤدب است، اما مصاحبت با منِ حوصلهسربر نمیتواند او را سر شوق بیاورد.
هرچه باشد، این ژورنالیست و نویسندۀ پرفروشِ کانادایی رسالت دارد ما را ترغیب کند که خرتوپرت کمتری بخریم. کتابِ جدید او، روزی که جهان دست از خرید کردن برمیدارد، به بررسی این میپردازد که اگر جهان کنونی به جامعهای تبدیل شود که دیگر حول محور خریدکردن نچرخد، چه رخ خواهد داد، جامعهای که در آن نقش اصلی ما مصرفکردن نیست و کارتهای اعتباری ما رایجترین ابزاری نیستند که به کار میبریم.
«آزمایش ذهنی» او مانند حماسهای علمی-تخیلی از ریدلی اسکات -یا شاید هم همچون صحنهای از همهگیری- جلو میرود. در آن روز فرضی، جهان خریدکردن را متوقف میکند، انتشار …