
اگر به روانشناسی علاقهمند باشید، احتمالاً نام آنجلا دارکورث برایتان آشناست. دارکورث در سال ۲۰۱۵ کتابی نوشت با عنوان سرسختی: قدرت اشتیاق و پشتکار، کتابی بسیار پرفروش که هم او را به شهرت رساند و هم ایدههایش را رواج داد. اصل حرفِ دارکورث ساده بود و حتی بدیهی به نظر میرسید: رمز موفقیت سرسختی است. باید بتوانید برای مدتی طولانی روی موضوعی تمرکز کنید و بیخیال نشوید. اما وقتی پای پژوهشهای دقیق به میان بیاید، این ایدۀ پرطرفدار حرف چندانی برای گفتن ندارد.
نوتیلوس — تصوری وجود دارد مبنی بر اینکه تقویتِ «سرسختیِ» دانشآموزان -یعنی تشویق آنها به مبارزۀ قاطعانه با مشکلاتِ پیشِ رو، بهجای تسلیمشدن- راه مطمئن و مؤثری برای بهبود عملکرد درسی آنها یا کاستن از وقفههای تحصیلی طولانی است. ایبسا تعجب کنید اگر بفهمید شواهدِ مؤید این ایده چقدر اندکاند؛ بااینحال احتمالاً چیزی خلاف این را شنیدهاید. سرسختی همهجا هست. حالا که این مطلب را میخوانید، مشخصاً بیش از یک دهه است که این مفهوم به سوگلی دنیای آموزش بدل شده است. سرسختی ایدۀ جذاب و پرکششی است: مژدۀ موفقیت میدهد، سنجشپذیر است و میتوان تقویتش کرد.
شهرت و محبوبیتِ سرسختی تا حد زیادی مرهون کار آنجلا داکورث، مبدع و مبلغ اصلی این مفهوم، است. آنجلا داکورث برندۀ جایزۀ مکآرتور و استاد روانشناسی اجتماعی در دانشگاه پنسیلوانیاست. او چندین سال است که دربارۀ اهمیت سرسختی ادعاهای جسورانهای میکند، ادعاهایی که در اظهارات افرادِ صاحبنام دیگری نیز تکرار شدهاند. داکورث، در سخنرانی تِد در سال ۲۰۱۳ (که تا اوت ۲۰۲۰، حدود ۲۱میلیون بار تماشا شده است)، از میان شیوههای گوناگون، سرسختی را راهی تازه برای نگاه به معضل قدیمی پیشرفت تحصیلی در …