
هیجانانگیزترین لحظات فیلمهای هالیوودی صحنههایی است که در آن قهرمان فیلم ناگهان در برابر نظم همیشگی میایستد، خودش را به خطر میاندازد و میجنگد تا بهاصطلاح «دنیا را به جای بهتری تبدیل کند». اما، در زندگی بیشتر ما آدمهای معمولی، هیچوقت چنین لحظههایی رخ نمیدهد. ما فقط خسته و کسل میشویم، بدون آنکه کار قهرمانانهای انجام داده باشیم. اما کتابی جدید میگوید، برای بهترکردن دنیا، به قهرمانانی متفاوت از فیلمها نیاز داریم، به آدمهایی که کار همیشگیشان را خستگیناپذیر و متعهدانه ادامه میدهند.
لیتراری هاب —
حالت جستوجوی بیپایان
شاید شما هم این تجربه را داشتهاید: دیروقتِ شب، شروع میکنید به جستوجو در شبکۀ نتفلیکس تا فیلمی برای تماشاکردن پیدا کنید. عناوین مختلفی را زیرورو میکنید، چند تا پیشپردۀ تبلیغاتی میبینید، حتی سه چهار مقالۀ بررسی فیلم میخوانید، اما نمیتوانید خودتان را ملزم به تماشای فیلم خاصی بکنید. ناگهان به خودتان میآیید و میبینید نیم ساعت گذشته و هنوز گرفتار «حالت جستوجوی بیپایان» هستید، بنابراین منصرف میشوید. آنقدر خسته شدهاید که دیگر نای تماشای هیچ فیلمی را ندارید، پس وقتتان را بیشتر تلف نمیکنید و میخوابید.
من به این نتیجه رسیدهام که چنین حالتی ویژگی معرفِ نسل ماست: در دسترس نگهداشتن گزینهها.
زیگمونت باومن، فیلسوف لهستانی، اصطلاحی بسیار خوب برای این حالت ساخته است: «مدرنیتۀ سیال» [۱]. باومن توضیح میدهد که ما هرگز نمیخواهیم به هویت، مکان یا جمعی متعهد باشیم، بنابراین مثل مایع در حالتی باقی میمانیم که بتوانیم خودمان را در آینده با هر شکلی سازگار کنیم. و نه فقط ما، بلکه دنیای اطراف ما نیز مثل مایع باقی میماند. نمیتوانیم به شغل یا نقشی، ایده یا …