مرد عامی: درباب ذهن<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

مرد عامی: درباب ذهن

فصل چهارم و ششم از رسالۀ مرد عامی: در باب ذهن [۱]

نقدنامه علوم انسانی

۱۲ دقیقه مطالعه

bookmark


اشاره: نیکلاس کوزایی در سال ۱۴۵۰ سه محاورۀ مرد عامی: دربارۀ ذهن، [۲] مرد عامی: دربارۀ حکمت [۳] و مرد عامی: دربارۀ آزمایش‌هایی با اوزان [۴] را به رشتۀ تقریر درآورد که با توجه به یکسان‌بودن شخصیت اصلی در هر سه رساله، همگی تحت عنوان «مرد عامی» شناخته می‌شوند. در این کتاب مجموعه گفت‌وگوهایی میان فیلسوف و یک پیشه‌ور ساده (مردعامی) درمی‌گیرد که تفکرات وی به‌کرّات موجب حیرت فیلسوف می‌شود. نکتۀ جالب توجه آنجاست کوزانوس دیدگاه‌هایی را که هماهنگ با مضامین سایر آثارش است، در قالب سخنان مرد عامی بیان می‌کند و فیلسوف غالباً در موضع پرسشگر و یا شارح دیدگاه سایر فلاسفۀ شاخص قرار دارد.

مرد عامی در نحوۀ نگارش هم به‌نوعی عامیانه نگاشته ‌شده است یعنی به‌صورت دیالوگ‌نویسیِ رایج در نمایشنامه‌ها به تقریر در آمده به‌جای آنکه در قامت رساله‌ای رسمی باشد. پردۀ اول کتاب در میان همهمۀ خلایق بازار رُم شکل می‌گیرد و آن دو با دیدن افعال روزانۀ مردم میانۀ بازار، شروع به نظر‌ورزی می‌کنند. اما آنچه بیش از هرچیز نوشتۀ پیش‌رو را از دیگر آثار کوزایی متمایز می‌سازد، تأکید بر یک ویژگی خاص انسانی است.[۵]

«ذهن انسان» آن قوۀ بالغه‌ای است که اصلی‌ترین وجه شباهت میان او و خداوند را رقم می‌زند. توسل کوزایی به انسانی تعلیم‌ندیده و ترسیم فضای گفت‌‌وگومحور میان او با فیلسوفی مدرسی که تا بن‌دندان به آموزش‌های عالمانۀ زمانۀ خویش مسلح است، خود حاکی از آن است که تبحر معرفتی این پیشه‌ور، ناشی از انباشت اطلاعات نیست بلکه مقصود نویسنده آن است که قدرت نظرورزی ذهن انسان، هرچند عامی، را به تصویر بکشد. معرفتی که به‌طور مکرر بر دانش سیستماتیکِ فیلسوف مدرسی فائق می‌آید و حتی در مواردی ابعاد تازه‌ای از اندیشه را برای فیلسوف می‌گشاید.

همچنی…

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۳و۴ مجلهٔ نقدنامه علوم انسانی (بهمن و اسفند ۱۴۰۲) منتشر شده است.