
پدر و مادرها، معلمها، برنامهریزان آموزشی، کارفرماها، مدیران رسانه و حتی سیاستمدارها دنبال جوابی برای این سؤالاند که «چطور میشود توجه جوانان را جلب کرد؟» حالا، با گسترش روزافزون جریانِ مهیب اطلاعات، این حواسپرتی و بیتوجهی میان کودکان و جوانان گویا به مرزهای جنونآمیزی رسیده است. اما نگاهی تاریخی به مسئلهٔ «توجه» سویههای نامرئیتری از این ماجرا را آشکار میکند. درواقع، شاید گلایهٔ مداوم از حواسپرتی برآمده از شورش جوانان علیه مراجع اخلاقی زمانه باشد.
ایان — ظهور اینترنت و دسترسی گسترده به فناوری دیجیتال باعث شده است وسطِ منابع بیپایانی از حواسپرتی احاطه شویم: متنها، ایمیلها و پستهای اینستاگرامیِ دوستانمان، ویدئوها و موسیقیها، اخبارِ دائماً در حال تغییرِ بازار سهام، اخبار و اخبار بیشتر. میشود برای آنکه به کارمان برسیم تلاش کنیم که جریان دیجیتال را خاموش کنیم، اما انجام این کار دشوار است، آن هم وقتی به اضطراب فومو [۱] مبتلا هستیم، ترسِ مدرنِ ازدستدادن. برخی افراد فکر میکنند که ارادۀ ما به این دلیل اینقدر ضعیف است که مغزمان بر اثر هیاهوی دیجیتال آسیب دیده است. اما سرزنش فناوری بهخاطر افزایش بیتوجهی نابجاست. تاریخ نشان میدهد که اضطراب بهعلتِ نوآوریهای جدید تشدید نمیشود، بلکه بر اثر تهدیدی تشدید میشود که این نوآوری، هر چه میخواهد باشد، بر مرجعیتهای اخلاقی زمانه تحمیل میکند.
بیتوجهی بهمثابهٔ تهدیدی اجتماعی نخستینبار در اروپای قرن هجدهم ظهور کرد، در طول دورۀ روشنگری، درست هنگامیکه منطق و علمْ دین و اسطوره را نقد میکردند. واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد یک مدخل را در سال ۱۷۱۰ از نشریۀ تاتلر بهعنوان نخستین ارجاع به این واژه ذکر میکند که بیتوجهی را با …