خاستگاه اساس<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

خاستگاه اساس

فصل ششم کتاب «آموزۀ اساس» کارل اشمیت

نقدنامه علوم انسانی

۳۴ دقیقه مطالعه

bookmark

الف) یک اساس از دو طریق ممکن است پدید آید:

۱. از طریقِ تصمیمِ سیاسیِ یک‌طرفۀ سوژۀ قوۀ اساس‌گذار؛ ۲. از طریقِ توافقِ متقابلِ تعدادی از چنان سوژه‌هایی.[۱]

اگر یک اساس را به‌معنای قانونی موضوعه در نظر بگیریم که همان شرطِ تامّ دولت است، بدیهی است که چنین اساسی هم‌زمان با خودِ دولت پدید می‌آید. این اساس نه انشا شده و نه بر آن توافق شده، بلکه برابر است با دولتِ انضمامی در وحدتِ سیاسی و نظمِ اجتماعی‌اش. اما وقتی از اساس در معنای پوزیتیو سخن می‌گوییم، مقصود، تشکیلِ این وحدتِ سیاسی از طریقِ یک کنشِ آگاهانه است که این وحدت، فرمِ خاصِّ بودنِ خود را از آن دریافت کرده است. وقتی تعدادی از وحدت‌های سیاسی و حاملانِ قوۀ اساس‌گذار باهم به چنین تصمیمی می‌رسند و به‌نحوِ متقابل، وضعیتِ سیاسیِ خود را تعریف می‌کنند، یک قراردادِ اساسی یا توافقِ اساسی در کار است. (در اینجا هر دو تعبیرِ «قرارداد»[۲] و «توافق» [۳] یک معنا دارند، هر چند در واقع، آن کیفیتِ استثنائی که بایندینگ [۴] و تریپل [۵] بر مفهومِ توافق بار می‌کردند [توافق همچون هم‌آمیزی و هم‌جوشیِ اراده‌های متفاوت اما ماهیتاً برابر] نباید بد تعبیر شود).

ب) مروری تاریخی بر خاستگاه‌های اساس‌های اروپاییِ مدرن

۱. اغلب وضعیتِ سیاسیِ اواخرِ دورۀ میانه (از قرن سیزدهم تا قرن شانزدهم) را «دولتِ طبقات» [۶] خوانده‌اند. بدین‌ترتیب، وحدتِ سیاسی در واقعیت و به‌لحاظِ آگاهی به امری پروبلماتیک بدل شد. اساسِ سلحشورانۀ [۷] سنّتی که بر بیعت مبتنی بود، فروپاشید و اکثر رعایا و رعیت‌نشین‌ها مستقل شدند. در آن نقاطی که انجمن‌های طبقات شکل گرفت (اشرافِ عالی‌مقام، نجیب‌زادگان، مقاماتِ معنوی، بورژوازی شهری)، انجمن‌ها بر قراردادهایی مبتنی بودند که به‌موجبِ سوگندهای اداشده توسطِ …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۲ مجلهٔ نقدنامه علوم انسانی (آبان ۱۴۰۲) منتشر شده است.