
در دهۀ ۱۹۶۰ روانکاوی بهعنوان روشی قدیمی و مخصوص ثروتمندان زیر سؤال رفت و در سالهای بعد، جای خود را به درمانهایی داد که با تکیه بر دارو و جلسات محدود، قول نتایج سریعتری میدادند. حالا اما پس از سالها افول، جرقههایی از تغییر در این رشته دیده میشود: روانکاوانی که میخواهند درهای بستهٔ سنت فرویدی را به روی مسائل اجتماعی، نژادی و بیعدالتی باز کنند. اما آیا روانکاوی میتواند از پس چنین «چرخش اجتماعی»ای برآید، یا این تلاشها اختلافات درونی را شعلهورتر میکنند و آیندهٔ این حرفه را به خطر میاندازند؟ مگی دُهرتی، در گزارشی پرجزئیات از دلِ کنفرانس سالانۀ انجمن روانکاوی آمریکا، روایت میکند که چطور این چرخش، هم امیدبخش است و هم مناقشهبرانگیز.
هارپرز — در صبح روز دوم فوریۀ سال ۲۰۲۳، از ایستگاه مترو در خیابان ۵۷ که خارج شدم متوجه شدم هوا سردتر شده است. زمستان گرمی بود، اما اولین موج سرمای واقعی در راه بود و من همان لحظه احساس کردم لباسهایم برای این هوا کم است. خود را به هتل میدتاون هیلتون رساندم که گرم بود و قرار بود جلسۀ زمستانی انجمن روانکاوی آمریکا آنجا برگزار شود.
انجمن روانکاوی آمریکا مدتهاست که مرکز اصلی روانکاوی در ایالاتمتحده است. این انجمن در سال ۱۹۱۱ در بالتیمور بههمت کسانی از جمله ارنست جونز، اولین زندگینامهنویس فروید، تأسیس شد و هدفش تقویت این حرفه و استانداردسازی آموزش و درمان بود. از آن زمان، این سازمان تقریباً تمام جنبههای روانکاوی رسمی در این کشور را زیر نظر داشته است -تحقیق، آموزش و درمان- و در برابر تغییرات در بسیاری از استانداردهای خود مقاومت کرده است، و به روانکاوانی که ایدههای جدیدی ارائه میدهند به دیدۀ شک و تردید نگاه میکند. جَنت مالکوم در …