
«طبیعی» یکی از قدرتمندترین و درعینحال، مبهمترین توصیفاتی است که برای محصولات غذایی یا دارویی استفاده میشود. پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که ما علاقۀ خیلی بیشتری به مصرف محصولات «طبیعی» داریم، حتی وقتی نمیدانیم نقطۀ مقابلِ طبیعیبودن چه چیزی است. پژوهشی جدید در این زمینه، جلوۀ دیگری از این سوگیری را آشکار کرده است: وقتی پای مشکلات و مسائل روحی-روانی در میان باشد، بدبینی به هر دارویی که «مصنوعی» یا غیرطبیعی میپنداریم، دو چندان میشود. چرا؟
گاردین — فرض کنید روزی با خارش طاقتفرسایی از خواب بیدار میشوید. پزشک دو دارو، یکی طبیعی و دیگری مصنوعی، برای رفع خارش به شما پیشنهاد میکند. یا فرض کنید دچار نوسانات خُلقی شدیدی میشوید و به پزشک مراجعه میکنید و او گزینۀ مصرف دارویی طبیعی یا مصنوعی را پیش روی شما قرار میدهد.
در هریک از این موقعیتها کدام را انتخاب میکنید؟ و آیا، بسته به اینکه در حال درمان جسم خود باشید یا روانتان، پاسخ شما متفاوت خواهد بود؟
هر بار که برای خرید خواروبار، مکمل، محصولات آرایشی و بهداشتی، لوازم منزل، نوشیدنی یا سیگار اقدام میکنیم، واژۀ «طبیعی» از هرسو به ما هجوم میآورد. مردم بر این باورند که محصولات، خوراکیها و داروهای «طبیعی» ایمنتر، سالمتر و در کل بهترند. این پدیده را «ترجیح امر طبیعی»[۱] یا سوگیریِ «طبیعی بهتر است»[۲] مینامند. حتی وقتی به افراد میگویند کارکردِ دو محصولْ یکسان است، همچنان گزینۀ طبیعی را ترجیح میدهند. این سوگیری در گرایش ما به نور طبیعی و استعداد ذاتی نیز نمایان است.
پژوهشی که اخیراً در نشریۀ روانشناسی مصرفکننده منتشر شده، لایۀ دیگری بر این پیچیدگی افزوده است: افراد وقتی در پی درمان عارضهای …