متن پیشرو حاوی گزارشی از پژوهش «روششناسی گذار از استعمار معرفتی» است. طی این پژوهش به بررسی روششناسانه گامهای مؤثر در استعمارزدایی معرفتی پرداخته شده است. مشخصاً وجهه همت پژوهش آن بوده است تا پیشنهادی روششناختی را برای مواجهه با و سپس گذار از استعمار معرفتی عرضه دارد. رویکرد پیشنهادی پژوهش برای گذار از استعمار معرفتی شامل دو خطمشی روششناسانه «فهم بومنگرانه تجدد» و «بازگشت نوگرایانه به سنت» جهت استعمارزدایی معرفتی (Epistemic decolonization) است.
در نوشتار پیش روی، بهصورت خلاصه و از باب آشنایی با خطوط کلی این پژوهش، ابتدا این دو گام را توضیح میدهیم و سپس شرحی از مباحث ارائه شده در پارههای نوشتار عرضه میداریم.
یکم: گامهای روششناختی برای استعمارزدایی معرفتی
فهم بومنگرانه تجدد
توجه پرسشگرانه، رویکرد گزینشگرانه و بازگشت آگاهانه به تجدد راه را بر شناسایی وجوه نامرئی استعمار معرفتی میگشاید و معرف گام نخست روششناختی در استعمارزدایی معرفتی است. چنین رویکردی با اتخاذ تدبیر روششناختی مشخصی ممکن میشود: تلاش برای فهم بومنگرانه تجدد. چنین تلاشی در پی بازبینی انتقادی، بازفهم تحلیلی و بازیابی هویتی تجدد در ارتباط با زیستبوم خود و در پیوند با مقتضیات و تضمنات ناشی از آن ممکن میشود. در واقع لازمه این مهم (فهم بومنگرانه تجدد) آگاهی از مراتب اثرگذاری روششناختی ظرفیتها و بضاعتهای هویتی، تاریخی و معاصر خویش بر فرایند مراجعه به تجدد و در نحوه مواجهه با آن است. گام زدن در این مسیر در پی اتخاذ زنجیره به هم پیوستهای از تمهیدات روششناختی ممکن میشود و منوط به لحاظ گروه مؤثری از تاملات سامانبخش به چندوچون نگاه ما به امر قدیم در ارتباط با امر جدید است. در فصل دوم پژوهش به این …