
موتزارت چطور میتوانسته موسیقی را بیکموکاست در ذهنش بپروراند؟ داوینچی چطور طرحهایی بهظاهر بیربط را به مفهومی یکپارچه و معنادار تبدیل میکرده است؟ آیکیو؟ نمرههای مدرسه؟ کودکی درخشان؟ شاید، اما استیون هاوکینگ تا هشتسالگی نمیتوانسته بخواند و پیکاسو و بتهوون از پس عملیات سادۀ ریاضی برنمیآمدند. اگر دربارۀ معیارهای «استاندارد» ارزیابی نبوغ مبالغه شده، آیا میتوان نبوغ را در چیزهایی یافت که معمولاً بیرون از این معیارهای استاندارد قرار میگیرند؟ و آیا با یافتن پاسخ هنوز هم میخواهیم نابغه باشیم؟
ایان — سوءتفاهم نشود، این درست که من استاد دانشگاه ییل هستم، اما نابغه نیستم. وقتی برای اولین بار به چهار فرزند بالغمان گفتم که قرار است دورۀ جدیدی دربارۀ نبوغ تدریس کنم، به نظرشان بامزهترین چیزی رسید که به عمرشان شنیدهاند. «تو آخه؟ تو اصلاً نابغه نیستی! تو یه خرکاری». و حق با آنها بود. پس چطور شد که، دهها سال بعد، هنوز دورۀ موفقی دربارۀ نبوغ در ییل درس میدهم و کتابی نوشتهام به نام عادتهای پنهان نبوغ [۱] (۲۰۲۰) که برگزیدۀ کتاب سال آمازون بوده است؟ پاسخ: من باید همان چیزی را داشته باشم که نیکولا تِسلا بر آن اصرار داشت، «جسارتِ جهالت».
زندگی حرفهایام را، در روزگار جنگ سرد، با تلاش برای تبدیلشدن به پیانیستی حرفهای [۲] آغاز کردم. ایالاتمتحده در آن زمان سعی داشت اتحاد جماهیر شوروی را با استفاده از روشهای خودِ حریف شکست دهد. در سال ۱۹۵۸، وَن کلیبرن، پیانیست ۲۳سالهای اهل تگزاس، برندۀ دورۀ آغازین رقابتهای بینالمللی چایکفسکی، چیزی در مایههای المپیک موسیقی کلاسیک، شد. و بعد، در سال ۱۹۷۲، بابی فیشرِ اهل بروکلین بوریس اسپاسکی را در شطرنج شکست داد. من هم، ازآنجاکه به موسیقی …