
همیشه شنیدهایم که شکایت از وضع موجود و گلهکردن دردی را دوا نمیکند و فقط روحیۀ خود و اطرافیان را خراب و خرابتر میکند. باید دائماً حالمان خوب باشد و به دیگران انرژی مثبت منتقل کنیم. اما کاترین نورلاک میگوید گلهکردن میتواند مفید باشد و آدمها را از تنهاییشان نجات دهد. وقتی آدمها، به مقدار لازم، کنار یکدیگر از غم و غصههایشان بگویند و بفهمند رنج مشترکی در زندگی دارند، روحیهشان ارتقا مییابد. نورلاک اصول صحیح گلهکردن را توضیح میدهد.
سایکی — اگر در آثار سترگ فلسفۀ اخلاق بهدنبال جواز نالیدن و ابراز نارضایتی باشید، چنین پاسخی خواهید یافت: «هرگز». نالیدن امری است که فیلسوفان توصیه نمیکنند. البته بسیاری مدافع اعتراضات سیاسیاند و برخی نیز پشتیبان ناله و شکایت سازندهای هستند که به بهترشدن جهان بینجامد؛ اما گلهکردن و نقزدن روزمره دربارۀ رنجهای شخصی هرگز نباید روی دهد. دلیل عمده نیز آن است که این کار چیزی را تغییر نمیدهد.
من دراینباره با بیشتر فیلسوفان مخالفم (هرچند در این موضع تنها نیستم) و میخواهم از آن دسته از ابراز نارضایتیهایی دفاع کنم که به نظر سودمند نمیرسد. به گمان من، گزارش دردها و رنجها میتواند از نظر اجتماعی سودمندتر و از لحاظ اخلاقی سخاوتمندانهتر باشد از آنچه مخالفان این شیوه میاندیشند. البته همۀ انواع گلهکردن یکی نیستند و نالیدن در همۀ زمینهها بهترین گزینه نیست. شکایت خوب مهارتی پیچیده است که باید اندکی بیش از «هرگز» و قدری کمتر از زیادهروی به کار برده شود.
وقتی این دیدگاه را در مصاحبهای مطرح کردم، میزبانم افرادی را توصیف کرد که، در پاسخ سادهترین پرسشِ «چطوری؟»، انبوه رنجهای خود را همچون یک «تهدید» بر شما فرومیریزند. این مثال مرا به خنده …