فئودور داستایفسکی: فیلسوف آزادی<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

فئودور داستایفسکی: فیلسوف آزادی

داستایفسکی می‌گفت هر فلسفه‌ای که دربارۀ انسانیت بسازید باز وجهی از انسانیت از آن بیرون می‌ماند

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۸ دقیقه مطالعه

bookmark
فئودور داستایفسکی: فیلسوف آزادی

بگویید انسان‌بودن یعنی نیکوکاری، بلافاصله انسان‌ها تمام تلاششان را می‌کنند تا به دیگران شر برسانند. بگویید انسان‌بودن یعنی آسیب‌زدن، دم‌به‌دم آدم‌ها را می‌بینید که مهربانی می‌کنند و کمک می‌رسانند. این عصیانِ درونی، این میلِ همیشگی به خلاف جهت شناکردن از نظر داستایفسکی جزئی از ذات بشر است، میلی که خیلی وقت‌ها خودش را در قالب رفتارهای جنون‌آمیز و خود‌ویرانگر نشان می‌دهد. گری سال مورسن، پژوهشگر برجستۀ داستایفسکی، از معنی انسان‌بودن در آثار این نویسندۀ روس می‌گوید.

نیوکرایترین — ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹، گروهی از تندورهای سیاسی از سلول‌های زندانشان در قلعه‌های پیتر و پل در سن‌پترزبورگ، جایی که به‌ مدت هشت ماه تحت بازجویی بودند، بیرون برده شدند. به میدان سِمِنوفسکی هدایتشان کردند و حکم اعدام به‌وسیلۀ جوخۀ آتش را به گوششان رساندند. به آن‌ها نیم‌تنه‌های رعیتی و شب‌کلاه سفید -کَفَنشان را- دادند و برایشان مناسک لحظۀ احتضار را اجرا کردند. دست‌های سه زندانی اول را گرفته و به چوبۀ مرگ بستند. یکی از زندانی‌ها از پوشیدنِ چشم‌بند امتناع کرد و بی‌پروا به تفنگ‌هایی خیره شد که به‌سوی آن‌ها نشانه رفته بود. در آخرین لحظۀ ممکن، تفنگ‌ها را پایین آوردند، چراکه قاصدی چهار نعل به‌سویشان می‌تاخت و حکمی سلطنتی به همراه داشت که اعدام را به حبس در یکی از اردوگاه‌های زندانیان در سیبری و پس‌ازآن خدمت در ارتش در مقام سرباز کاهش می‌داد. آن نجات در آخرین دقیقه درواقع ازپیش برنامه‌ریزی شده بود و جزئی از تنبیه بود، جنبه‌ای از زندگی اجتماعی که مخصوصاً روس‌ها آن را خوب می‌شناختند.

بنا به تصریح گزارش‌ها، از آن مردان جوانی که این آزمون سخت را از سر گذراندند، یکی موهایش سفید شد؛ دومی دیوانه شد و هرگز عقلش را باز نیافت؛ و سومی، …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۹ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (تابستان ۱۴۰۰) منتشر شده است.