
ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت بعد از انتشار کتاب تراز، که به تأثیر نابرابری بر سلامت جسمانی اختصاص داشت، به شهرتی جهانی دست یافتند. آنها طنین نگرانیهای خودشان را در زبان سیاستمداران جهان، از رئیسجمهور آمریکا تا رئیس صندوق بینالمللی پول، میشنیدند اما، در عمل، نابرابری همچنان رو به رشد بود. آنها در کتاب جدیدشان وجه دیگری از این چشمانداز تیره را کاویدهاند: تأثیر نابرابری بر سلامت روان. آنها میگویند قاعده این است که هرچه جامعهای نابرابرتر باشد، بیماریهای روانی در آن بیشتر و مهلکتر است.
گاردین — در سال ۲۰۰۹ که کل دنیا هنوز در شوک بحران اقتصادیِ سال قبلش بود، کتابی با عنوان تراز [۱] منتشر شد. این کتاب را دو اپیدمولوژیست اجتماعی نوشتند و در آن توضیح دادند که انبوهی از اطلاعات بهوضوح نشان میدهد که نابرابریِ بیشتر در هر جامعهای به افزایش انواع مشکلات اجتماعی جدیتر همچون خشونت، قتل، سوءمصرف مواد مخدر، حبس، چاقی و بارداری نوجوانان میانجامد.
با توجه به اینکه انگیزۀ سود خالص بهتازگی دنیا را تا آستانۀ فروپاشی اقتصادی برده بود، فرصت خوبی بود تا نگاهی به خودمان بیندازیم و ببینیم نابرابری روزافزونْ ما را به کجا میبرد. در سی سال گذشته، بهخصوص در آمریکا و بریتانیا، اجماعی همگانی در سطح سیاستگذاری وجود داشت مبنی بر اینکه اگر بتوانیم افرادِ کفِ هرم را با موج ثروت بالا بکشیم، اشکالی نخواهد داشت که افراد رأسِ هرم با سرعت بسیار بیشتری بالا و بالاتر بروند.
همان حرف مشهور پیتر مندلسون در سال ۱۹۹۸، که وقتی وزیر تجارت و صنعتِ دولتِ حزب کارگر بود، در جمع مدیران سیلیکونولی گفت «از نظر ما هیچ مشکلی ندارد که آدمها خرپول شوند». اما چیزی که معمولاً قدرتِ این گزاره را میگیرد شرطی است که …