
انسانها با هم فرق دارند. بعضی دارای تواناییهای جسمی یا ذهنی فوقالعادهاند و بعضی گرفتار بیماریهای طولانی و ناتوانی. برخی زیبایند یا صدای خوبی دارند و دیگران از چنین موهبتهایی برخوردار نیستند. مدافعان نابرابری میگویند بهخاطرِ همین تفاوتهاست که جوامعْ نابرابر و سلسلهمراتبی هستند و برابری چیزی غیرطبیعی و نامنصفانه است. گوران تربورن در این نوشته، با متمایزکردنِ «نابرابری» از «تفاوت»، شرح میدهد که در دهههای اخیر چگونه دنیای ما در دامِ نابرابری فرو افتاده است.
یوروزین — سه روش اصلی برای تمایزگذاری میان تفاوت و نابرابری وجود دارد. نخست، تفاوت میتواند افقی باشد بدون اینکه چیزی یا کسی بالاتر یا پایینتر، بهتر یا بدتر، باشد، حالآنکه نابرابری همواره عمودی است یا شامل ردهبندی میشود. دوم، تفاوتها حاصلِ سلیقه یا دستهبندی صرفاند. اما نابرابری فقط نوعی دستهبندی نیست؛ چیزی است که از هنجاری اخلاقی دربارۀ برابری میان انسانها تخطی میکند (آوردن این برهان به این معنا نیست که فرض را بر وجود هنجارِ برابریِ تماموکمال میگذاریم، بلکه اشاره به تفاوتی دارد که بیشازحد بزرگ است، یا جهتی ناعادلانه دارد، یعنی، طی آن، افرادی اشتباه بهترین پاداشها را دریافت میکنند). سوم، برای اینکه یک تفاوت تبدیل به یک نابرابری شود، باید الغاشدنی نیز باشد. توانایی جسمانیِ بیشترِ آدمِ ۲۰سالۀ معمولی در قیاس با آدم ۶۰سالۀ معمولی نابرابری نیست. اما فرصتهایِ زندگیِ اجتماعیِ متفاوت زنان در مقایسه با مردان، یا پسران سیاهپوست طبقۀ متوسط در مقایسه با پسران بانکداران سفیدپوست، نابرابری قلمداد میشود. در یک جمله: نابرابریها اجتنابپذیرند، توجیه اخلاقی ندارند و تفاوتهایی سلسلهمراتبی به شمار میروند.
(دستکم…