
دارید تندتند توی خانه راه میروید که ناگهان انگشت کوچک پایتان میخورد به پایۀ مبل؛ میخواهید از ماشین پیاده شوید که ناغافل دستتان لای در میماند. زندگی روزمره از این نوع دردها فراوان دارد، پس حتماً میدانید که، در آن لحظۀ انفجار درد، اولین کاری که آدم میکند فحشدادن به زمین و زمان است. ولی آیا واقعاً فحشدادن کمک میکند که آرام بگیریم؟ بیشتر روانشناسان معتقدند برعکس، ناسزاگفتن وضع را بدتر هم میکند، اما تحقیقات جدید چیزهای دیگری نشان میدهد.
وایرد — عقیدۀ عمومی از قدیم این بوده که فحشدادن واکنش مناسبی به درد نیست. بسیاری از روانشناسان اعتقاد داشتند که فحشدادن، به مدد نوعی تحریف شناختی موسوم به فاجعهپنداری، درواقع احساس درد را وخیمتر میکند. با فاجعهپنداری، ما بیدلیل به این جمعبندی میرسیم که اتفاق بدی که در حال وقوع است مطلقاً بدترین اتفاق ممکن است. وقتی چیزهایی از این قبیل میگوییم که «چه وضع افتضاحی! من که نمیتونم!» معمولاً دچار فاجعهپنداری شدهایم. گمان میشد که فحشدادن آن احساس بیچارگی را تقویت میکند.
این مسئله ذهن ریچارد استفنز را درگیر کرد. برای این روانشناس و مؤلف کتاب گوسفند سیاه: مزایای پنهان بدبودن [۱]، این سؤال پیش آمد که «چرا فحشدادن، که فرض میشود واکنشی غیرانطباقی به درد است، اینچنین در واکنش به درد رایج است». او هم مثل همۀ ما آنقدر چکش روی انگشت شستش کوبیده بود که بداند فحشدادن در چنین موقعیتهایی انگار نوعی واکنش گریزناپذیر است. پس پی آن رفت که ببیند آیا فحشدادن واقعاً احساس درد را بدتر میکند یا نه.
نمیدانیم چطور، ولی او بههرحال ۶۷ نفر از دانشجویان کارشناسیاش در دانشگاه کیل در استنفوردشایرِ انگلستان را متقاعد کرد دستشان را تا وقتی که …