پیرمرد و دریا، نسخۀ غزه<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

پیرمرد و دریا، نسخۀ غزه

جمال بکر، ماهیگیر پنجاه‌سالۀ اهل غزه، از دریایی حرف می‌زند که به محاصره درآمده است

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۲ دقیقه مطالعه

bookmark
پیرمرد و دریا، نسخۀ غزه

غزه از سال ۲۰۰۷ در محاصره است، محاصره‌ای که، به تعبیر ایلان پاپه، «بزرگ‌ترین زندان جهان» را ساخته است. در اثر این محاصره اقتصاد غزه فروپاشیده و کمبود کالاهای اساسی بیداد می‌کند. قوانین خودسرانۀ اشغالگران امکان هرگونه فعالیتی را از مردم گرفته است و هیچ‌کس نمی‌داند آیا فردا زنده خواهد بود یا نه. جمال بکر، ماهیگیر فقیر فلسطینی، تعریف می‌کند که چطور محاصرۀ دریایی غزه زندگی ماهیگیران این منطقه را سیاه کرد.

کتاب فلسطین سخن می‌گوید — من مه ۱۹۶۴ در همین‌ غزه متولد شدم، و همۀ عمرم را کنار دریا و با آنچه از دریا به دست می‌آید گذرانده‌ام. شغل خانوادۀ من از اجدادمان به ما رسیده، ما از زمان‌های خیلی خیلی دور ماهیگیر بوده‌ایم. اولین بار، دوازده ‌سالم بود که با برادرم -که از مادر دیگری بود- به ماهیگیری رفتم. بلافاصله عاشق ماهیگیری شدم و فهمیدم این کاری است که می‌خواهم در زندگی‌ام بکنم. سیزده سالم که بود پدرم ماهیگیری را یادم داد. شانزده سالم که بود، برای خودم قایق خریدم و تا وقتی ‌که می‌شد با آن روی دریا رفت، زندگی‌ام را با آن می‌چرخاندم. حالا سی‌و‌پنج سال است که ماهیگیرم. در زندگی‌ام هیچ کار دیگری نکرده‌ام.

به بقیۀ ماهیگیرها خیلی نزدیکم. ده‌ها سال شانه‌به‌شانۀ آن‌ها کار کرده‌ام. ما همدیگر را بیشتر از زن و بچه‌هایمان می‌بینیم. ولی مهم‌ترین چیزی که در زندگی‌ام دارم بچه‌هایم هستند. قبلاً پدر و مادرم برایم مهم‌ترین آدم‌های زندگی‌ام بودند، حالا بچه‌هایم. بیست‌و‌هشت سال است که با همسرم ازدواج کرده‌ام، پسرعمو دخترعمو بودیم و پدر و مادرهایمان تصمیم گرفتند که با هم ازدواج کنیم. هشت دختر دارم و یک پسر. ما ماهیگیرها دلمان می‌خواهد بچه‌های بیشتر و بیشتری داشته باشیم، چون پسرها می‌توانند روی قایق کمک …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۶ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۹) منتشر شده است.