انتخاب شخصیتهای جانوری در داستانهای کودک و نوجوان بسیار رایج است و حتی در داستانهای بزرگسالان هم سابقه داشته و دارد و قبلا بارها به این مورد اشاره کردهایم و این که گاهی شخصیتهای جانوری (حیوانات) نمادین و تمثیلی است. بگذریم.
شخصیتهای داستان، چه انسانها باشند، چه حیوانات، باید شخصیتپردازی و گاهی تیپسازی شوند و به گونهای پرداخت شوند که هم جذاب باشند و خواننده را به سرنوشت خود علاقمند و حساس کنند و همچنین واقعی و باورپذیر باشند.
با این مقدمه، داستان «حس پرواز» را بخوانید تا متوجه شوید که مهمترین اصل در داستاننویسی، ایجاد حس همذاتپنداری در ذهن خواننده نسبت به شخصیتهای داستان است و حسباورپذیری در او.
کارشناس حمیدرضا داداشی
همه ساکت، بیشتر توضیح بده...
از وقتی که اون اعلامیه رو دیدم که داخلش، عکس من بود و من را به عنوان قاتل معرفی کرده بودند، ناراحت شدم و خودم اومدم اینجا که به جزای کارم برسم. من نمیخواستم که اون جوجهعقاب سهروزه را بکشم؛
- اما بچهعقاب تحتتاثیر حرفهای تو قرارگرفته بود.
- من فقط در مورد هیجانهای پرواز و سفرهایی که رفته بودم صحبت کردم.
- در موردش به ماهم بگو، ولی قبل از گفتنت، لطفا پدرعقابها و مادرعقابها، بالهایشان را روی گوش بچهعقابها بگذارند که هیچ بچهعقابی نشنوه، حالا تعریف کن.
- میدونید، همهچیز با یک عطسه شروع شد. اون …