
آیندهپژوهان در نگاه اول خلوضع به نظر میرسند، اما همهشان از یک قماش نیستند. برخی ثروتمندانِ مرفهی هستند که دلشان میخواهد بدنشان را منجمد کنند تا یک روز در آینده به زندگی بازگردند، بعضی نگران آن هستند که یک هوشِ مصنوعیِ برتر انسانها را زیر سلطهٔ خود بگیرد، و برخی دلمشغول همین آدمهای معمولیای هستند که گرفتار سیستمهای دیجیتال شدهاند. اما اگر مسئله صرفاً بر سر قدرت و ثروت باشد چه؟
بوستون ریویو — آیا شما هم شنیدهاید؟ روزی ما در جامعـهای کامـل تحت رهبـری یک هـوشِ مصنوعیِ همهکاره زندگی خواهیم کرد، هوشی که اثبات شده مطلقاً خیرخواه نوع بشر خواهد بود.
یعنی اگر آن روزی که ماشینها صاحب آگاهی میشوند، زمام امور را به دست میگیرند، و ما را میکشند همهمان نمرده باشیم، در چنین جامعهای خواهیم زیست.
صبر کنید. درواقع آنها قرار است برخی از ما را با خودشان ببرند، و ما به سطح دیگری از هستی فرا خواهیم رفت. یا حداقل این قضیه برای همسانهای ژنتیکی [۱] ما رخ خواهد داد، یا حداقل آن دسته از همسانهای ژنتیکی ما که بهدلیل گناهان کنونی ما تحت شکنجهای ابدی قرار ندارند.
همهٔ اینها نتایجی است که امروزه آیندهپژوهانی با نگرشهای مختلف به آنها باور دارند. آیندهپژوه فردی است که مقدار قابل توجهی از وقت خود را، چه با حقوق چه بیحقوق، صرف نظریهپردازی دربارهٔ آیندهٔ جامعه میکند. و هرچند ریشخندکردن آنها بهخاطر پیشبینیهای علناً ماورایی و بهظاهر احمقانهشان میتواند سرگرمکننده باشد، اما ما باید آیندهپژوهان را جدی بگیریم، زیرا در کانون جنبش آیندهپژوهی پول، نفوذ، قدرت سیاسی، و دسترسی به الگوریتمهایی نهفته است که بهطور روزافزون بر زندگی حرفهای، سیاسی و خصوصی ما حکمرانی میکنند.
گوگل، …