
برجستهترین سازمانهای حقوق بشری، مانند عفو بینالملل، تقریباً همزمان با پیروزیِ تاریخی نئولیبرالیسم در اواسط دهۀ ۱۹۸۰ تأسیس شدند. اما با پیگیریِ سرگذشت گفتمان حقوق بشر و ایدئولوژی نئولیبرال نشانههای آشکاری میبینیم از اینکه رابطۀ این دو از صرفِ همزمانی بسیار فراتر است. نئولیبرالها مداوماً تأکید کردهاند که اقتصاد را نباید به سیاست آلود و سازمانهای حقوق بشری هم منادی آن بودهاند که سیاست را جدای از مسائل اقتصادی باید بررسی کرد. بدینترتیب، آنها از دو مسیر به نقطۀ واحدی رسیدهاند.
لسآنجلس ریویو آو بوکس — اواسط دهۀ ۱۹۸۰، رونی برومن، که در آن زمان رئیس سازمان بشردوستانه و پیشرو «پزشکان بدون مرز» بود، گروه حقوقبشریِ جدیدی را تأسیس کرد که «آزادی بدون مرز»۱ نام داشت. در مراسم افتتاحیه، برومن تعدادی سخنران دعوت کرد، از جمله پیتر باوئر، استاد بازنشستۀ دانشکدۀ اقتصاد لندن. با توجه به اینکه باوئر مدافع سرسخت استعمار اروپا بود، انتخابش بهعنوان سخنران کار عجیبی بود؛ او یک بار به نشریهای دانشجویی که انگلیسیها را متهم کرده بود که «کائوچو را از مالزی، چای را از هند، و مواد اولیه را از سراسر جهان» میگیرند چنین پاسخ داده بود که درواقع «انگلیسیها کائوچو را به مالزی و چای را به هند بُردند». باوئر نهتنها اساساً باور نداشت که غرب باعث فقر جهان سوم شده است، بلکه معتقد بود «تماس با غرب» عامل اصلی پیشرفت مادی مستعمرات بوده است.
باوئر در مراسم نیز باز بر این نکته تأکید كرد و مدعی شد كه بومیان آمازون دقیقاً به این دلیل جزء فقیرترین مردم جهان هستند كه كمترین «تماس خارجی» را دارند. و ادامه داد که تایوان، هنگکنگ، مالزی، و سنگاپور نمونههای ثابتشدۀ مزایای اقتصادی چنین تماسهایی هستند. او …