زندگی فلسفی با زندگی غیرفلسفی چه تفاوتی می‌کند؟<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

زندگی فلسفی با زندگی غیرفلسفی چه تفاوتی می‌کند؟

ذهن سزاوار وظیفه‌ای است که درخور توانایی‌هایش باشد

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۷ دقیقه مطالعه

bookmark
زندگی فلسفی با زندگی غیرفلسفی چه تفاوتی می‌کند؟

زندگی فلسفی، با جست‌وجوی حقیقت و تلاش برای پاسخ‌دادن به پرسش‌های بنیادین، ذهن را به عمق معنا و آگاهی می‌رساند. در مقابل، زندگی غیرفلسفی تنها به شگفتی‌های زودگذر و مشاهدات پراکنده بسنده می‌کند و از ملالت و بیهودگی رنج می‌برد. اگنس کالارد، استاد فلسفه دانشگاه شیکاگو، در جستاری تأمل‌برانگیز، تفاوت این دو شیوه زیستن را واکاوی کرده و ما را به جرئت پرسیدن دعوت می‌کند: آیا آماده‌ایم تا ذهنمان را به چالش بکشیم و معنای واقعی زندگی را بیابیم؟

آن‌هرد — حتی اگر شاهکار مدرنیستیِ ناتمام رابرت موزیل، مرد بی‌خاصیت[۱]، را نخوانده باشید، احتمالاً قبول دارید که عنوان درخشانی دارد. اما اگر آن را خوانده باشید، شک ندارم که با من موافقید، چون این رمان بارها و بارها به این مسئله می‌پردازد که چطور اولریش، که شخصیت اصلی رمان است، نمی‌تواند به زندگی‌اش سروسامان دهد و، مهم‌تر از آن، شخصیتش را شکل دهد. اما راستش را بخواهید من پیشنهاد بهتری برای عنوانش دارم؛ به نظرم بهتر بود موزیل عنوان رمانش را می‌گذاشت مرد بی‌فلسفه.

البته اولریش صراحتاً برای خودش یک فلسفۀ زندگی دارد و نامش را گذاشته: «مقاله‌گرایی»[۲]. مشخصۀ اصلی مقاله‌گرایی نوع زیستنی است که توأم با گستره‌ای از تأملات جدید و ژرف باشد، «کندوکاو در چیزی از زوایای مختلف، بدون آنکه به کلیتش احاطه داشته باشید». زندگی مقاله‌گرا مبتنی بر مشاهدات متفکرانه است؛ زندگی اولریش، و همین‌طور موزیل، این‌گونه است؛ موزیل بیش از آنکه بخواهد از ابزارهای معمولِ پی‌رنگ داستان یا شخصیت‌پردازی استفاده کند، به‌دنبال این است که رمانش را پر از مشاهدات متفکرانه کند؛ اولریش از اینکه بخواهد «آدمی مشخص در دنیایی مشخص» باشد بیزار است. در عوض می‌خواهد از ظرفیت نامحدود ذهنش برای بازنگریِ …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

۱like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۳۴ مجله فصلنامه ترجمان علوم انسانی (بهار ۱۴۰۴) منتشر شده است.