
سوزان سانتاگ در سال ۱۹۹۶ هشدار داد که «جدیت»، در سایۀ مصرفگرایی، در حال نابودی است و میگفت: با غلبۀ فرهنگی که ارزشهای اصلیاش از صنعت سرگرمی میآید، جدیت به پلۀ آخر رسیده است. او از دنیایی گفت که در آن همهچیز، حتی مفاهیم عمیقی چون دانش و شکوفایی انسانی، به کالاهایی قابل فروش و آسانفهم تبدیل خواهند شد. در این دنیای تازۀ «سبُک»، همهچیز باید خوشایند و ملایم باشد، و هر چیز جدی بهعنوان مانعی برای کسبوکار کنار گذاشته میشود تا جایی که مردم دیگر بهسختی میتوانند چیزی را واقعی و اصیل بپندارند. به جامعۀ پشمکی خوش آمدید: جایی که در آن همهچیز سست و کماستحکام است و مثل پشمکی میماند که تا در دهان میگذاریم آب میشود و از آن فقط مزۀ شیرینش باقی میماند.
آنست بروکر، وبلاگ تدجُیا — سوزان سانتاگِ منتقد در سال ۱۹۹۶ هشدار داد که اکنون جدیت کمکم از جامعه رخت برمیبندد.
وحشت او از کاهلی ذاتی مصرفگرایی بود که تدریجاً بر همهچیز سایه میافکند. هر چیزِ جدی یا پرزحمت برای کسبوکار زیانبار تلقی میشد.
و همهچیز به کسبوکار تبدیل شده بود -حتی امور ناملموسی چون دانش و شکوفاییِ بشر.
او گفت «با غلبۀ فرهنگی که ارزشهای بهغایت قابلفهم و ترغیبکنندۀ آن مأخوذ از صنایع سرگرمی است، اضمحلال هنجارهای جدیت به پلۀ آخر رسیده است».
در این دنیای تازۀ سبُک، همهچیز باید خوشایند و ملایم باشد. همهچیز و همهکس چون محصولی جدید و هیجانانگیز عرضه میشود -حتی سیاستمداران پیر و چندشآور، یا بازیگران قدیمی، یا ستارههای هشتادسالۀ موسیقی راک.
همۀ آنها بهشکلی تازه ارائه میشوند -بهلطف خدایگان دنیای دیجیتال که اپهایشان به چیزهای قدیمی ظاهری نو میبخشند! اکنون همهچیز آسان درک میشود و مناسبِ مصرف عموم است.
مردم…