
چند دقیقه فکرکردن به سرنوشت ما انسانها روی زمین، کافی است برای اینکه ترس و وحشت وجودمان را فرا بگیرد. با این طوفانها و خشکسالیها و آتشسوزیها که هر سال مرگبارتر از پارسال میشوند، با ذوب روزافزون یخهای قطبی و بالاآمدن مداوم آب دریاها، چه بلایی سر فرزندان و نوههایمان خواهد آمد؟ تغییرات محیطزیستی منبع احساسات شدیدیاند که بسیاری اوقات میتواند توانفرسا باشد. آیا حالا، در کوران حوادث اقلیمی، حق داریم به احساساتمان بپردازیم؟ جیا تالنتینو با یادآوری شکاف عمیق غرب و بقیۀ جهان در این زمینه، به احساسات اقلیمی پرداخته است.
نیویورکر — تیم ویِج در فلوریدای جنوبی بزرگ شد. در خانه، تلویزیونشان معمولاً روی شبکۀ فاکس نیوز بود و برای همین صحبتهای زیادی دربارۀ ریاکاری لیبرالها به گوشش میخورد، ولی خودش را اهل سیاست نمیدانست. بعد از دبیرستان، در شرکت ساختوساز خانوادهاش مشغول به کار شد. قصد تحصیل در دانشگاه نداشت، تا اینکه فهمید دوست ندارد کل عمرش را به کارگری در گرمای اقلیم حارهای بگذراند. دانشگاه رفت و مهندسی مکانیک خواند. در دوران دانشجویی با انرژیهای تجدیدپذیر و چندوچونِ علمی گرمایش جهانی آشنا شد. سال ۲۰۱۷، چند سال پس از فارغالتحصیلی، به سیاتل مهاجرت کرد تا در یک شرکت افزایش بهرهوری انرژیِ سیستمهای چیلر کار کند، سیستمهای تولید هوای سرد برای جاهایی مثل مراکز داده، بیمارستانها و دانشگاهها. ماشین نداشت و همهجا پیاده میرفت. گیاهخوار مطلق شد. عاشق این بود که غرق در زیباییهای شمالغرب اقیانوس آرام شود.
در کودکی زیاد سفر نرفته بود و تصمیم گرفت سال ۲۰۱۹ را با کمک شرکتی به نام ریموت یِر دورهگردی کند. کار ریموت یِر به این صورت بود که قراردادی یکساله میبست و برای افراد …