
طبیعتشناسان میگویند آدمها به صورت کلی «کورگیاه»اند. یعنی گیاهان، در مقایسه با حیوانات یا دیگر انسانها، چندان توجه آنها را جلب نمیکنند. اما در این سالها، بحرانهای محیطزیستی که با تصویر نابودی جنگلها در سطح وسیع گره خورده است، دوباره درختان را به موضوع توجهات عمومی تبدیل کرده است. در این میان، نظریهای تازه محبوب شده است که میگوید درختان نیز مانند حیوانات از سطحی از آگاهی برخوردارند، از خودشان دفاع میکنند یا با دیگر درختان تعامل میکنند. از نظر دنیل ایمروار محبوبیت پیدا کردن این نظریه ربطی دارد به تصوری که ما امروز از وضعیت محیط زیست داریم.
گاردین — تعداد آدمها زیاد است. لولیدن شاید تعبیر بیرحمانهای برای آدمها باشد، اما وقتی ۸ میلیارد نفر خود را در سیارهای چپاندهاند که تا همین سه قرن پیش کمتر از یکدهمِ این تعداد جمعیت داشت، به نظر کلمۀ منصفانهای میرسد. هشت میلیارد آدمیزادِ سراسیمه که اپلیکیشن دانلود میکنند و در اتوبوسها میچپند و زبالههای پلاستیکیشان را در سطل آشغال پرت میکنند -حتی فکرش هم آدم را متحیر و گاه مشمئز میکند.
بااینهمه، ساکنان اصلی زمین نه انسانها، بلکه درختان هستند. درختان جمعیتی سه هزار میلیاردی دارند و مجموع زیستتودهشان هزاران برابرِ زیستتودۀ انسانهاست. اما گرچه درختان پرشمارترین موجودات زمین هستند -جمعیتشان نسبت به جمعیت ما ۴۰۰ به ۱ است- بهراحتی مغفول میمانند. عکسی از جنگل را که در آن گوزنی از پشت درخت افرا دزدکی سرک میکشد نشان کسی بدهید و بپرسید چه میبیند. او پیروزمندانه و با هیجان جواب میدهد «گوزن»، طوری که انگار آن حجم سبزی که بیشتر عکس را اشغال کرده دکور است. «کورگیاهی»[۱] نام این وضعیت است. این اصطلاح توصیفگر آدمهای …