
پس از پایان جنگ جهانی دوم، تحت تأثیر هولوکاست، «انتقام» به یکی از مهمترین درونمایههای فکری، ادبی و سیاسی در میان یهودیان تبدیل شد. گروههای شبهنظامی اسرائیلی، طرح و برنامههای گوناگونی برای انتقامگرفتن از نازیها میریختند که شامل مسمومکردن آب شهرهای آلمان، کشتن شش میلیون آلمانی و چیزهایی از این دست میشد. اما بعدها، تبِ انتقامجویی از نازیها، در تغییرشکلی تاریخی، به اعراب فلسطینی منتقل شد. حالا، اعرابی که به دست خود اسرائیلیها آواره و تبعید شده بودند به موضوع انتقام تبدیل شده بودند. شاکار پینسکر دربارۀ این تغییر مینویسد.
ایان — آیا یهودیان نظر خاصی دربارۀ انتقام دارند؟ این پرسش در جهان امروز حائز اهمیت بسیار است. انتقام مفهوم پیچیدهای است و روانشناسی، انسانشناسی، فلسفه، حقوق و سایر حوزهها رویکردهای مهمی را دربارۀ آن عرضه میکنند. اما یک راهِ پاسخ به پرسش بالا مراجعه به تاریخ زندگانی، ادبیات و فرهنگ یهودیان است. در این عرصهها، میتوان نگرش و واکنش متمایزی را به موضوعی که قدمتی به درازای نسل بشر دارد مشاهده نمود، واکنشی انسانی به آسیبها و آزارها که با آرمانهای عدالت پیوندی عمیق دارد. خصوصاً میانۀ قرن بیستم، دورۀ تکوینِ حیات یهودیان و اسرائیل، گویای بسیاری حقایق دربارۀ ارتباط میان خشونت، انتقام، عدالت، خاطره و تروما در حیات یهودیان و اسرائیل است.
بعد از حادثۀ ۷ اکتبر ۲۰۲۳، «نکاما»[۱] (که در زبان عبری به معنای ‘تلافی’ یا ‘انتقام’ است) به یکی از کلمات کلیدی حیات عمومی اسرائیلیها تبدیل شد. صحبت نکاما را از دولت اسرائیل، پارلمان، رسانهها، ارتش، شبکههای اجتماعی، بیانیههای رسمی کنیسه و افواه عمومی شنیدهایم. شاید نخستین و مهمترین مورد آن را بنجامین نتانیاهو، …