
فریدریش هایک، اندکی پیش از پایان جنگ جهانی دوم، کتابی نوشت به نام راه بردگی. از قضای روزگار، این مرثیهنامۀ ضدسوسیالیستی به یکی از کتابهای مقدس نئولیبرالهایی تبدیل شد که در دهههای پایانی قرن بیستم جهان را فتح کردند. جوزف استیگلیتز، یکی از پرآوازهترین منتقدان سیاستهای نئولیبرالی، در کتاب جدید خود میگوید یکی از بزرگترین مشکلات هایک و همفکرانش این است که معنای «آزادی» را چنان تغییر دادند که آزادیخواهی مساوی شد با استثمار، نابرابری و فقر عمومی.
نیویورکر — در روزهای نخست همهگیری کرونا، وقتی هنوز خبری از واکسن نبود و هر روز در ایالاتمتحده بیش از هزار نفر مبتلا جان خود را از دست میدادند، جوزف استیگلیتز، استاد و برندۀ نوبل اقتصاد، همراه همسرش در خانه قرنطینه بودند. استیگلیتز، که اکنون ۸۱ سال دارد، جزو افراد در معرض خطر بود و دستورالعملهای دولتی دربارۀ ماسکزدن و فاصلهگذاری اجتماعی را با وسواس مراعات میکرد. البته همه این کار را نمیکردند و راستهای سیاسی اعتراض میکردند که اجبار به ماسکزدن، بهطور خاص، نقض ناموجه آزادی فردی است. استیگلیتز قویاً با این حرف مخالف بود. همین اواخر به من میگفت «فکر میکردم خیلی روشن باشد که این مثالی است از مواقعی که آزادی یک نفر مساوی با ناآزادی نفر دیگر است. زدن ماسک نقض آزادی یک نفر بهصورت بسیار جزئی بود، ولی نزدن ماسک بهطور بالقوه میتوانست نقض فاحش آزادی دیگران باشد».
این موضوع همچنین موجب شد استیگلیتز، که در دولت کلینتون رئیس شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید بوده، به فکر بیفتد که تجربۀ همهگیری میتواند فرصتی برای بررسی گستردۀ مسئلۀ آزادی و ناآزادی باشد، همان چیزی که او سالها از منظر اقتصادی به آن اندیشیده بود. حاصل این تفکرات کتاب …