ملاقات سعید و سارتر، در آپارتمان فوکو<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

ملاقات سعید و سارتر، در آپارتمان فوکو

شاید آن سارتر برای همیشه از میان ما رفته بود

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۶ دقیقه مطالعه

bookmark
ملاقات سعید و سارتر، در آپارتمان فوکو

ابتدای ۱۹۷۹، تلگرافی به دست ادوارد سعید رسید که او را به شرکت در همایش «صلح خاورمیانه» دعوت می‌کرد. زیر نامه را سارتر و دوبووار امضا کرده بودند. سعید ابتدا نامه را به شوخی گرفت، اما وقتی مطمئن شد کسی دستش نمی‌اندازد، معطل نکرد. به پاریس که رسید، فهمید «به ‌دلایل امنیتی مکان جلسه به خانۀ میشل فوکو تغییر کرده است». در همان بدو ورود، هم دلسرد شد و هم شگفت‌زده. او از خاطرۀ چندروزۀ خود در آن مهمانی می‌گوید، از ناهار چهارساعته‌شان گرفته تا سخنرانی مأیوس‌کنندۀ سارتر و خاطره‌گویی فوکو.

لندن ریویو آو بوکس — ژان پل سارتر، که روزی روزگاری مشهورترین روشنفکر بود، تا همین اواخر از جلوی چشم‌ها رنگ باخته بود. کمی پس از مرگش در سال ۱۹۸۰، آماج حملات بود که در قبال گولاگ‌های شوروی «نابینا» بوده است، و حتی اگزیستانسیالیسم انسان‌گرایش را هم به‌خاطر خوش‌بینی، اراده‌باوری و ترسیم پرشور افق‌های دست‌نیافتنی تمسخر می‌کردند. کل فعالیت حرفه‌ای سارتر برای دو دسته توهین‌آمیز بود: یکی به‌اصطلاح فیلسوفان جدید [۱] که دستاوردهای میان‌مایه‌شان فقط به‌لطف حرف‌های تند و تیز ضدکمونیستی‌شان توجهات را جلب می‌کرد، و دوم پساساختارگرایان و پست‌مدرنیست‌هایی که (جز چند استثنا) به وادی خودشیفتگی حادّ فناورانه‌ای فرو افتاده بودند که با پوپولیسم سارتر و سیاست‌ورزی قهرمانانۀ مردمی‌اش در تضاد بود. دامنۀ پرابهّت آثار سارتر در مقام رمان‌نویس، جستارنویس، نمایش‌نامه‌نویس، زندگی‌نامه‌نویس، فیلسوف، روشنفکر سیاسی و کنشگر فعال گویی برای بیشتر افراد دافعه داشت تا جاذبه. در میان مرشدان [۲] فرانسوی، بیشترین ارجاع و نقل‌قول از او بود، اما ظرف بیست سال به جایی رسید که کمتر از همه خوانده و تحلیل می‌شد. موضع‌گیری‌های شجاعانه‌اش در باب …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۶ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۹) منتشر شده است.