شرم کن<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

شرم کن

وقتی سفرۀ دلمان را در فضای مجازی باز می‌کنیم به ما حس رهایی می‌دهد. اما آیا این حس واقعاً رهایی‌بخش است؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۰ دقیقه مطالعه

bookmark
شرم کن

این‌روزها اینترنت بسیار شبیه به سراسربین معروف جرمی بنتام شده است. تقریباً همه می‌دانند که تک‌تک کلیک‌هایشان در اینترنت ثبت و نظارت می‌شود، اما باز مشتاقانه دربارۀ زندگی‌شان اطلاعات می‌دهند. مردم در شبکه‌های اجتماعی دربارۀ چیزهایی حرف می‌زنند که آدم‌ها، پیش از این عصر، از گفتن آن‌ها به خودشان هم شرم داشتند. پس چه اتفاقی افتاده است؟ آزادی بیان ما به نهایت رسیده، یا دنبال چیز دیگری هستیم؟

ایان — نحوۀ رفتارِ آنلاینِ ما حاویِ تناقضی شناخته‌شده است: می‌دانیم که همواره زیر نظریم، و درعین‌حال از نظارتِ شرارت‌بار گوگل و دولت تمجید و تحسین می‌کنیم. باوجوداین، دایرۀ چیزهایی که برای انتشار در یک برنامک یا به‌اشتراک‌گذاری در حلقۀ «دنبال‌کنندگانِ» رسانۀ اجتماعی بیش از اندازه شخصی، پرده‌درانه یا مبتذل‌اند هر روز در حال کوچک‌شدن است. بسیاری از ما وقتی با این‌همه اسباب‌بازی‌های دیجیتال روبه‌رو می‌شویم، که سطوحی جادویی از ارتباط و سهولت را در اختیارمان می‌گذارند، مقهور این «تفکر سبک‌سرانه می‌شویم که حریم خصوصی احمقانه است»، جمله‌ای که گَری اشتینگارت در سال ۲۰۱۳ در نیویورکر نوشت.

این به آن معنی نیست که رسانه‌های اجتماعی خودآگاهیِ ما را محدود کرده‌اند، یا اینکه خودِ اینترنتیِ ما به‌شدت مصنوعی و ساختگی نیست. همین‌طور به این معنی نیست که افرادی که در رژیم‌های سرکوبگر زندگی می‌کنند یا اقلیت‌ها در جوامعی که می‌دانند زیر نظرند برای آنچه به‌صورت آنلاین می‌گویند نگران نیستند. با وجود همۀ این‌ها، نکتۀ اصلی این است که رسانه‌های دیجیتال برداشتِ ما از صمیمیت و شرم را به‌کلی تغییر داده‌اند و این کار را هم به‌شکلی غیرقابل‌پیش‌بینی و تناقض‌آمیز انجام داده‌اند.

برای مثال من از فقدانِ حریم خصوصی می‌نالم و …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۴ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (تابستان ۱۳۹۶) منتشر شده است.