وقتی همه غریبه می‌شوند و هیچ‌کس حرف دلت را نمی‌فهمد<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

وقتی همه غریبه می‌شوند و هیچ‌کس حرف دلت را نمی‌فهمد

احساس تنهایی در قرن نوزدهم پدید آمد و در قرن بیستم همه‌گیر شد

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۴ دقیقه مطالعه

bookmark
وقتی همه غریبه می‌شوند و هیچ‌کس حرف دلت را نمی‌فهمد

چند سال پیش، دانشمندان گفتند تنهایی «جذام قرن بیست‌ویکم» است و از «همه‌گیری جهانی احساس تنهایی» خبر دادند. اما هیچ کشوری برای این «جذام همه‌گیر» شهرها را تعطیل نکرد و در بیمارستان‌ها هم آشوبی به پا نشد. آدم‌های تنها همیشه از این ناراحت بوده‌اند که هیچ‌کس مشکلشان را جدی نمی‌گیرد. برای آن‌ها، همه در حکم غریبه‌هایی هستند که درکشان نمی‌کنند و حرفشان را نمی‌فهمند. اما شاید این روزها آدم‌های تنها سختی کمتری را تحمل می‌کنند. لابد پیشِ خود می‌گویند «بالاخره بقیه فهمیدند تنهایی یعنی چه». جیل لپور تاریخچه‌ای بر تنهایی نوشته است.

نیویورکر — صبح روز بیست‌وهفتم دسامبر ۱۸۷۸، شامپانزۀ مادۀ باغ جانورشناسی فیلادلفیا به دلیل عوارض ناشی از سرماخوردگی مُرد. روزنامه‌ها نقل کردند که «خانم شامپانزه در حضور همنشینش در کنار خود» از دنیا رفت. این همنشینْ شامپانزۀ ۴سالۀ نری بود که نزدیک رود گابن در غرب آفریقا به دنیا آمده بود. در ماه آوریل، آن دو را با هم به فیلادلفیا آورده بودند. آرتور ای. براون، سرپرست باغ‌وحش، توضیح داد «این میمون‌ها را فقط وقتی بچه هستند می‌شود گرفت» و هر بار فقط یکی دو تایشان را می‌گیرند. در محیط طبیعی، شامپانزه‌ها در گروه‌های کوچک شش‌تایی زندگی می‌کنند و با استفاده از شاخه‌ها و برگ‌ها، در لابه‌لای شاخه‌های درخت جایی درست می‌کنند که رویش می‌خوابند. اما در فیلادلفیا، در خانۀ میمون که فقط دو شامپانزه در آن زندگی می‌کردند، «عادت کرده بودند شب‌ها روی تشکی روی زمین، در بغل هم بخوابند» و در طول شب‌های سرد و طولانی، مأیوسانه و با غصه، محکم همدیگر را در آغوش بکشند.

باغ جانورشناسی فیلادلفیا اولین باغ‌وحش در آمریکا بود. این باغ در سال ۱۸۷۴ و دو سال بعد از اینکه چارلز داروین کتاب ابراز …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۶ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۹) منتشر شده است.