
همۀ انسانها میلی درونی برای انزوا و فرار از شلوغی زندگی دارند. این میل در دورههایی از تاریخ در زُهد و ریاضت و زندگی در صومعه پدیدار شده است، و در دورههایی دیگر در هنر یا سفر. در همۀ این صورتهای گوناگون، فرض بر این بوده است که سادگی و ازبینبردن همۀ چیزهای اضافه به ما کمک میکند تا انسانهایی بهتر و خوشبختتر شویم. کایل چایکا از این منظر فلسفی میکوشد تا ریشههای سبک زندگی محبوب مینیمالیستی را توضیح دهد.
فایو بوکس — در بحبوحۀ آشوبهای سیاسی یا فردی، این میل پدید میآید که زندگی را به ضروریات اصلیاش فروبکاهیم تا تسلیبخشمان شود. تفکر مینیمالیستی در رگ و ریشۀ رواقیگری و مکتب ذن در دین بودایی جاری است؛ غیاب و فضا هم به دغدغههای ذهنی مهم هنر ایالاتمتحده در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی تبدیل شد. کایل چایکا، منتقد هنری و مؤلف شوق کمتر را داشتن، پنج کتاب را دربارۀ این مکتب فلسفی توصیه میکند که زیربنای خودیاری مینیمالیستی است که اکنون مُد شده است.
کال فلین: فهرستی عالی از کتابهایی دربارۀ مینیمالیسم جمع کردهاید. به نظرتان مینیمالیسم را باید چه بدانیم: جنبش، فلسفه، زیباییشناسی، یا شیوۀ زندگی؟
کایل چایکا: چه سؤال خوبی. سؤال سختی هم هست. من ترجیح میدهم آن را مکتبی فلسفی بدانم، چون به نظرم «فلسفه» میتواند حاوی همۀ آن چیزها باشد. در فلسفه هم ایدهها هستند و هم زیباییشناسی. امروزه جدیدترین جنبۀ ماجرا برای مردم سبک زندگی مینیمالیسم است: تجاریسازی مینیمالیسم، اینکه چطور برندسازی شده و در قالب کتابهای خودیاری مینیمالیستی و چراغهای رومیزی مینیمالیستی و روشهای مینیمالیستی مراقبت از پوست و همۀ اینها به مردم فروخته میشود. پس فکر کنم چیزی که مردم بیش از همه با آن ارتباط میگیرند، متأسفانه، …