فیسبوک یا اینستاگرام را که نگاه میکنید، پر است از عکسهای پرطراوتی که در آن آدمهای خندان «دوستیشان» را با هم جشن گرفتهاند. دوستیْ پایهایترین ارزشِ شبکههای اجتماعی است. همه باید با هم خوب باشند و گل بگویند و گل بشنوند. اما هان، فیلسوفِ منتقدِ کرهای-آلمانی، معتقد است آدمهایی که همه یکشکل و همساناند نمیتوانند به جوهرِ دوستی دست یابند، بلکه دوستیْ تنها در مواجهه با امرِ کاملاً متفاوت رخ مینماید.
اسپرینگرین — هیچکس نمیتواند صادقانه ادعا کند که نمایی کلی از حجمِ کوهوارِ اطلاعاتی دارد که از سراسر جهان در اینترنت انبار شده است. در اولین سالهای ظهور اینترنت، فرهنگِ سایبری هنوز به ایدههای آیندهنگرانهاش زنده بود. اما امروزه وضعیتِ تارنمای جهانی بسیار عملگرایانهتر شده و چشم به زمانِ حال دوخته است. کاربران مشغولِ سهام بازار، خود-بازاریابی و دیگر تکنیکهای نفساند. عرصۀ خصوصی، البته نه به معنای سیاسیِ آن، عمومی شده است. چند شرکتِ انگشتشمار مثل اپل، فیسبوک، گوگل و ویبو میکوشند تا مشتریهایشان را به سیستم سرتاسری خود وصل کنند. احساسات عمومی در این دنیای کوچک دیجیتال چیست؟ الگوریتمهای نامرئی نتیجۀ جستوجوهای ما را شخصیسازی میکنند و تبلیغات را به همه میرسانند. معدودی هکرِ کارکشته کل این جریان و حق کپیرایت را تهدید میکنند.
بهشکلی روزافزون، اینترنت دارد در نقشِ میز کاری دیجیتال ظاهر میشود که آرشیوی از فیلمها و تلویزیونها، کتابخانههای دانشگاهی، کافهها و جریانهای ارتباطی به آن وصل شده است. وقتی مردم در یک شبکۀ اجتماعی جا میافتند، خوش ندارند که دوباره همه چیز را در یک شبکۀ اجتماعی دیگر از نو شروع کنند. آنهایی که میخواهند در آخرین شبکۀ اجتماعی فعلی، یعنی …