
اگر کتابهای خودیاری موجب بدنامی یک رشتهٔ دانشگاهی شده باشند، آن رشته بدون تردید روانشناسی است. از این جهت، منطقی است که روانشناسان بیش از هر گروه دیگری به این کتابها واکنش نشان دهند. سوند برینکمن، روانشناس دانمارکی، میگوید آن خصلتهایی که ژانر خودیاری بهعنوان راه و رسم درست زندگی ترویج میکند درواقع همان خصوصیاتی است که شخصیتهای جامعهستیز از خودشان نشان میدهند. به همین خاطر معتقد است برای رسیدن به یک زندگیِ شاد باید مسیری عکس مسیر خودیاری را پیش گرفت.
تایمز — دفعهٔ بعد که نوبت ارزیابی عملکردت در محل کار میرسد، این روش را امتحان کن: وقتی رئیست میپرسد برنامهات برای «توسعه» و «پیشرفت» طی پنج سال آینده چیست، مستقیم توی چشمهایش زل بزن و بگو «نیازی به توسعهٔ خودم ندارم، ممنون. همینطوری که هستم شادم».
صدالبته که چنین کاری نمیکنی، چون این حرف یعنی خواستهای برگهٔ اخراج و پلاستیک زبالهای دستت بدهند تا میزت را خالی کنی. این حرف معادل آن است که بگویی «من باختهام».
ما در جوّی زندگی میکنیم که سِوِند برینکمن اسمش را «فرهنگ شتاب اجتماعی» میگذارد. در چنین دنیایی، سکون (راضیبودن و عدم احساس نیاز به «رشد» مداوم) کم از ارتداد ندارد. در زمانهٔ تغییرهای ابدی، باید نهتنها مهارتهای حرفهای بلکه ذهن و تن را مُدام جلو بُرد، وفق داد، بهتر کرد و بهروزرسانی کرد، طوری که تا ابد در پی شادی و موفقیت بیشتر باشی، آن هم به مدد راهنماهای خودیاری.
خُب، برینکمن، استاد روانشناسی و روشهای کیفی در دانشگاه البورگ دانمارک، از ما میخواهد این ایده را کنار بگذاریم. او از شما میخواهد کتابهای خودیاری را دور بریزید، آغوشتان را بهروی منفیاندیشی باز کنید، تردید کنید و علیه ظلم و چپاول …