
در همهٔ تاریخ، آدمها از وضع زندگیشان ناراضی بودهاند. اما احتمالاً در هیچ عصری به اندازهٔ امروز احساس شکست نمیکردهایم. همهٔ ما دنبال مقصرهایی میگردیم که بار ناراحتی خودمان را سر آنها خالی کنیم. و ازقضا، یکی از اصلیترین مقصرهایی که پیدا کردهایم «خودمان» بودهایم. اگر دنیا به کاممان نیست، دلیلش ضعفهای خودمان است. پس باید خودمان را بهتر کنیم. ولی تا کجا میتوانیم بهتر شویم؟ اصلاً از کجا معلوم که مقصر ما باشیم؟
نیویورکر [۱] — پند و اندرز خودیاری تمایل دارد که باورها و اولویتهای عصری را منعکس کند که به وجودش آورده است. یک دهه پیش از این، قهرمان بلامنازع این حوزه کتابی بود از راندا برن استرالیایی به نام راز که سال ۲۰۰۶ منتشر شد، راندا برن، مانند سَلفش نورمن وینسنت پیل، تفسیری تحتاللفظی از آیههای منتخبی از انجیل -بهویژه آیهٔ بیستودوم از باب بیستویکم انجیل متی که میگوید «هرآنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت»- را با بشارتی مالاندوزانه از مثبتاندیشی ترکیب کرده بود، برن به مخاطبانش میگفت که اگر آرزویی را با ایمان کافی به جهان گسیل کنید، ممکن است محق شود. میخواهید شوهر پیدا کنید؟ کُمُدی را برای مرد رؤیاهایتان آماده کنید و او را در خیالتان بیاورید که مشغول آویختن کراواتهایش است. میخواهید از شر عینک خلاص شوید؟ خودتان را تصور کنید که بهخوبی از عهدهٔ بیناییسنجیِ بعدی برآمدهاید و با عینک تدریجیتان [۲] خداحافظی کنید. در نگاه به گذشته، کتاب راز ، که بیش از بیست میلیون نسخه از آن در جهان فروش رفت، شاهدی بود برای خوشبینیای غارتگر که مشخصهٔ سالهای منتهی به بحران اقتصادی بود. مردم رؤیاهای بلندپروازانهای داشتند و، در روزگاری که پول آسان به دست میآمد، میدیدند که این …